Fülledt nyári szombat délután. Tengerkék ég, égszínkék tenger. Lustán nyújtózik a fövenypart a halkan surrogó, elhaló hullámokba.. De ezen a napsütötte francia tengerparton, ezen az egyre keskenyedő földsávon francia és angol katonák tízezrei várják szívszorongva a behajózást, az élet lehetőségét. Előttük a tenger, mögöttük a közeledő német hadsereg, felettük a horogkeresztes bombázó Dunkerque, 1940. júniusa. Ebből a tehetetlen várakozásból ki akar törni egy francia katona és két nap alatt megjárja a poklot, kipróbál mindent, csak hogy tovább élhessen... Tiszta szerkezet, sodró lendület, lüktető izgalom, mélységes emberiség teszi felejthetetlenné Merle Goncourt-díjas regényének megrázóan hiteles mondanivalóját.
Born in Tebessa located in ,what was then, the French colony of Algeria. Robert Merle and his family moved to France in 1918. Merle wrote in many styles and won the Prix Goncourt for his novel Week-end à Zuydcoote. He has also written a 13 book series of historical novels, Fortune de France. Recreating 16th and 17th century France through the eyes of a fictitious Protestant doctor turned spy, he went so far as to write it in the period's French making it virtually untranslatable.
His novels Un animal doué de la raison (A Sentient Animal, 1967), a stark Cold War satire inspired by John Lilly's studies of dolphins and the Caribbean Crisis, and Malevil (1972), a post-apocalyptic story, were both translated into English and filmed, the former as Day of the Dolphin. The film The Day of the Dolphin bore very little resemblance to Merle's story.
He died of a heart attack at his home La Malmaison in Grosrouvre near Paris.
Weekend at Dunkirk is a book full of pang� “Whether 'tis nobler in the mind to suffer The slings and arrows of outrageous fortune Or to take arms against a sea of troubles…� These lines from , cited in the novel, may be considered as a clue to its signification. The army has retreated to the seashore and there is nowhere to retreat anymore� Robert Merle intentionally made Weekend at Dunkirk explicitly fatalistic and at the same time he filled it with subtle existential motifs. And however strange it may appear the novel is also morbidly romantic. It is one of my most favourite books about the Second World War. Of course there are other great books but by , (A Shepherd and a Shepherdess) by and this one are especially dear to me. War is the cruelest mistress.
این مدت هر کتابی از روبر مرل خوندم اولین چیزی که بعدش به ذهنم رسیده اینه که عجب چیزی بود واقعا :))) و خب کم هم پیش میاد که اکثریت آثار یه نویسنده در یک حد خوب باشن. قبل از شروع کتاب نمیدونستم که داستان مربوط به جریان بندر دانکرکه؛ پیش گفتار مترجم کاملا به جا و مناسب بود. تمامی حوادث در طی دو روز اتفاق میفتن و حادثه ها پشت هم روایت میشن. مکالمات شخصیته� درباره ی ماهیت جنگ بنظرم از جذاب ترین بخش های کتابه. هنوز تو بهت اتفاقات پایانی داستانم و اینکه چقدر، چقدر خوب روایت شدن. تصویر این آدما قطعا تا مدت� ها از ذهنم پاک نمیشه. واقعا چرا اینقدر خوبه این روبر مرل؟ :)) این سوالیه که تو این ۶ ماه اخیر که درگیرش شدم هر بار از خودم می پرسم و حسرت میخورم که چرا کتابها� بیشتری ازش ترجمه نشده.
زیر هجوم بی وقفه� بمب و موشک و صفیر گوش خراششون، مردمانی هستند که دارند زندگی میکنن�. با دوستاشون شوخی میکنند� از برنامه هاشون برای آینده میگن.از اینکه بعد از اتمام جنگ چه کارهایی در سر دارند که بکنند و چه رویاها و امیدهایی در دلشون زنده است. بعضی ها به دنبال فرار از این جنگ لعنتی هستند و بعضی تو همین شرایط عاشق میشند.بعضی هم چه جنگ باشه و صلح، دنبال کثافت بازی و شرارت هاشون هستند. ولی یک بمب، یک موشک، یک تیر میتون� خیلی سرنوشت ها رو تغییر بده و خیلی بذرهای کاشته شده امید در دل رو در نطفه خفه کنه.شوخی نیست، جنگه، بی رحمه و بی قاعده. آمده به ستیز زندگی و تلخ کردن کام آدمیان و حرام کردن زیستن بر مردم.و امان از لحظه ای که امید نقش بر آب میشه و آرزو دست نیافتنی و زیستن غیر ممکن..
شنبه و یکشنبه در کنار دریا در بندر دانکرک زمانی که فرانسه توسط آلمان ها محاصره شده و فقط در دو روز شنبه و یکشنبه روایت میشه.اما نه محدودیت جغرافیایی و نه روزهای کمی که داستان در اون روایت میشه، مساله ای رو ابتر نگذاشته. داستان رو بیشتر حول محور زندگی دیدم.زندگی در زیر سایه� شوم جنگ.لحظات تاثیر گذار و متاثر کننده در داستان بود..پایان هولناک داستان با اینکه شاید از صفحاتی مونده به پایان انتظارش کشیده میشد، ولی باز هم چیزی از دهشتناکی و غم وافرش کم نکرد. بیشتر داستان به صورت دیالوگ محور بود و شخصیت ها با هم زیاد صحبت میکردن� و طی این صحبت ها بود که این روایت دو روزه و مستحکم به روندش ادامه میدا�. صحبت هایی از جنس امید و آرزو، کل کل و چرندیات، عشق و هوس و جنگ و اثرات اون شاکله اصلی داستان رو تشکیل میدا�.
اولین اثری که از روبر مرل بود که خواندم و اگر عمری باشه، باز هم از این نویسنده خواهم خواند.
این کتاب راجع به جنگ جهانی دوم بود موقعی که نازیه� در صدد حمله به فرانسه بودند و شرح حالی از سربازهایی که در فرانسه به سر میبرن�. کتاب بیشتر دیالوگ محوره و ما در این دیالوگ هایی که بین شخصیته� وجود داره شرح حالی رو از تلخیها� مصایب و معضلات جنگ می بینم. در واقع توی رمان راوی کمتر سخن میگه و داستان به وسیله همین دیالوگه� پیش میره و وقایع با گفتگوی شخصیته� جلو میره. در این بین ما شخصیت اولی رو میبینی� که به هیچ جا احساس تعلق نمیکن� حتی به کشورش و در صدده که از اون کشوری که درش هست هم فرار بکنه، جایی بره که جنگ کمتر اونجا باشه. و در واقع میشه به وضوح دید که شخصیته� هیچ کدوم هیچ گونه حریم امنی رو احساس نمیکنن� و طبق چیزی که توی کتاب نوشته شده اونه� قبل از پایان جنگ خودشونو بازنده میدونست� و در واقع وا داده بودند. توی این کتاب به وضوح میشه دید که شخصیته� احساس تعلق خاطر به چیزی ندارند و اگر هم دارند به ابزار و وسایل جنگیشونه مثل شخصیتی که مدته� تفنگ ۱۰ کیلویی روی دوشش حمل میکرد� و احساس تعلق و خاطر به شیئی پیدا کرده که در زندگی عادی کاربردی نداره. توی جنگ چیزی به اسم اخلاقیات وجود نداره! ما میبینی� که توی دیالوگه� و توی یک صحنها� که چند صفحها� از این کتاب در بر میگرف� شخصیت اول به شدت تلاش میکر� اگر حداقل به چیزی اعتقاد نداره و خودش رو آزاد از همه چی میدونه� اما اخلاقیات رو حفظ بکنه که این هم به واسطه جنگ به حالت تعلیق در میاد، در واقع نویسنده این مد نظر داره که توی جنگ همه احساسات و هر اونچه که ما فکر میکنی� به انسان و آدمیت مربوط میشه خیلی راحت زیر پا گذاشته میشه و هیچکدوم از اون ثباتی ندارند. مورد بعدی مرگ بود، شخصیت هایی که ۶۰ ۷۰ درصد کتاب حضور داشتند خیلی راحت و بسیار عادی میمردن� و از بین میرفتن�.... در واقع کتاب میخوا� بگه مرگ یک امر عادی حساب میشه توی جنگ و ممکنه خیلی عادیت� از اون چیزی که کسی فکرشو بکنه اتفاق بیفته. مورد بعدی که دلم میخوا� به این ریوریو اضافه کنم اینه که جنگ در هر صورت یک عمل دو سر باخته یعنی حتی کشور پیروز و برنده هم با مصائب خیلی زیادی درگیره، تمام تعداد نفراتی که توی اون جنگ شرکت کردند که تا چندین میلیون هم میشن، همشون به هم میریزن� و مشکلات روانی و عصبی بسیار شدیدی رو متحمل میشن. نمونها� از این دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بعد از جنگ رو میشه توی کتاب پرندگان زرد خوند و توی بعضی از آثار سینمایی دید که چه جوری عواقب و مصائب بعد از جنگ رو تحمل میکنن� سربازها... این کتاب اولین تجربه من از خوندن آثار روبر مرل بود و علاقمندم کرد به خوندن کارهای نویسنده! از کتاب: به نظر من جنگ پوچ است. و نه فلان یا بهمان جنگ. جنگه� به طور مطلق. بدون استثنا. بدون تمایز. به عبارت دیگر جنگ عادلانه، جنگ مقدس، وجود ندارد. جنگ فی نفسه پوچ است.
براستی که جنگ هراس انگیز و وحشتناک است.. تنها در جنگ است که مرگ نزدیکتر از زندگی است.. تنها در جنگ است که مرگ با قطعیت بیشتری همراه انسان است و سایه سیاهش بر روی تمام اخلاقیات و انسانیت هاست.. جنگ سیاه است.. وحشتناک است..
Egy kis szelet a dunkirki menekülésből, csupán egy hétvége az egész.
Ám amikor jönnek a németek és Franciaország elveszni látszik, ez egészen hosszú idő is lehet. Szegény Maillattal rengeteg dolog történik, a nagy része sajnos vagy szomorú, vagy durva vagy tragikus. Nem is tud mit kezdeni a helyzettel, folyamatosan veszti el a hitét mindenben.
Nagyon jó az egyensúly a semmittevés és a megrázó jelenetek között, és azok olyanok is. Elég rossz érzéssel tettem le a könyvet sokszor és nem konnyu haboru porno miatt, hanem valóban súlyos, emberi jeleneteket olvastam.
آخر هفته در زویدکوت با عنوان "شنبه و یک شنبه کنار دریا" توسط ابوالحسن نجفی به فارسی برگردانده شده. این رمان سالی پس از انتشار (1948) برنده ی بزرگ ترین جایزه ی ادبی فرانسه (گنکور) شد. روبر مرل، که زائیده ی الجزایر مستعمره ی فرانسه بود، در 1918 به فرانسه رفت و به عنوان مدرس زبان انگلیسی مشغول بکار شد. در طول جنگ جهانی نیز به عنوان مترجم انگلیسی برای قوای فرانسه کار می کرد که در دونکرک، توسط آلمان ها دستگیر شد. مرل تجربیات خود در این زمینه را مایه ی نوشتن این رمان کرد. او پس از یک زندگی پر از فراز و نشیب، در خانه اش نزدیک پاریس، از سکته ی قلبی درگذشت. از او رمان دیگری به نام "مرگ کسب و کار من است" توسط احمد شاملو به فارسی ترجمه شده است.
It's a while since I read this and it made an impression The writing is more than competent and the plight of France in those days comes through strongly. It also tells a different angle on the Dunkirk episode - which is different to the one that English people know.
این کتاب، اولین کتاب مرل بعد از اسارت خودش هست کتاب، در زمان جنگ جهانی دوم و حمله های پیاپی آلمان به دنکرک فرانسه ، داستان دو روز از زندگی آدم هایی رو به تصویر میکشه که به قول مایا اون هارو شاید برای یک بار ببینی و دفعه بعد اون ها مرده باشن . این کتاب برنده جایزه گنکور فرانسه شد و به نقل از نویسنده در مقدمه، زندگی عادی آدم ها رو در کنار جنگ نشون میده . آدم هایی از حمله های هوایی میترسند ، با هم شوخی میکنند، برای آینده برنامه ریزی میکنند و در یک کلام رنج میبرند و امیدوارند . شخصیت اول داستان مایا با سردرگمی هاش، نفی جنگ و خستگی هاش به دنبال راهی برای برگشت هست اما هیچکس از چند لحظه بعد در جنگ خبر نداره... گفتگوی مایا و پیرسون درباره جنگ بنظرم نقطه قوت داستان بود و البته نیمه دوم کتاب بر خلاف نیمه اول به شدت جذاب تر و سریع تر پیش میره.
Poignant story of a group of French soldiers during WWII, waiting with their fellow French and British allied forces on a thin strip of land at the Normandie coast for the German troops to arrive. The book spans a week-end (hence the title) and is told in personal perspective, mostly from the point of view of one of the group, Julien Maillat, atheist and disillusioned, yet with a burning humanist passion that keeps resurfacing. The group of four comrades has become friendly over eight months of military service, and has established an absurd normalcy in the midst of hopeless waiting, German bombardments, destruction and death. Merle doesn't portray heroes and villains, but rather describes how normal people can change when subject to the horrors of war, making the accept and even do things they would never have tolerated in civil life. Dense.
Après avoir visionné Dunkirk de Christopher Nolan, j'eus envie de sortir ce livre de ma PAL et ce fut une très bonne idée. Ce roman historique narre la vie d'un groupe de soldats français pris au piège dans la poche de Dunkerque, durant deux jours, après la défaite franco-britannique et se déroule le temps d'un long week-end. À l'issue de la lecture de ce livre, on se rend compte de comment la guerre change les hommes, pour le pire mais parfois aussi pour le meilleur. Cependant, qu'ils soient devenus bons ou mauvais, ces hommes partagent tous la même certitude : ils s'en sortiront perdants jusqu'au dernier.
جنگ تعریف کردنی نیست جنگ لمس کردنی است . باید باشی و حس کنی با تمام وجود تا بفهمی . هیچ جور ِ دیگری نمیشود فهمید. هرچه توضیح و هرچه وصف ، همه در نهایت کلماتی هستند در ذهن کسانی که تجربه ی جنگ ندارند که با تجربه ی نداشته میخواهند در ذهن خود برای آن مفاهیم معنی ِ فهمیدنی بیابند و این نشدنی است امکان ناپذیر است
شنبه و یکشنبه کنار دریا رمان شنبه و یکشنبه کنار دریا از آثار برتر جهان توسط روبر مرل نویسنده فرانسوی نوشته شده است. رمان بیانگر آخر هفته ای کنار دریا در جنگ جهانی دوم است که نیروهای فرانسوی و انگلیسی در خاک فرانسه(شهر زویدکوت و دانکرک) تحت محاصره آلمانها درآمده اند. این رمان از آثار مطرح ضد جنگ محسوب می شود. در حالی که سرتاسر این رمان دریا و ساحل که نشانه آرامش است توصیف می شود و سربازان روی ساحل در انتظار نجات یا حتی در انتظار مرگاند� اما فضای جنگ و تقلا و ناامیدی که برای زنده ماندن وجود دارد با این دریا و ساحل نماد آرامش و امنیت تناقض زیبایی ایجاد کرده است که از آن می توان به نوعی با عنوان آیرونی یاد کرد. مایا قهرمان و شخصیت اول داستان از همان ابتدا با مفهوم مرگ شناسانده میشو� و تا پایان رمان مرگ و مفهوم آن جدا از او نیست. او و شخصیتها� دیگر داستان همچون الکساندر، پیرسون و دری که تیمی چهار نفره را تشکیل میدهن� و همه آن دیگرانی که در این جنگ باخته در لشکر شکست خوردگان قرار دارند پیش از این جنگ، شخصیت و کاری منحصر به خود داشتهان� اما جنگ همه آنها را شبیه به یکدیگر کرده است. گویا روایت کلی داستان و مفهوم اصلی آن در کلیدی ترین صحنه آن یعنی صحنه تجاوز به دختربچه بی پناه نهفته است. تجاوزی که همچون جنگ سرباز را وا میدار� به کشتن و در ادامه خود او را به تجاوز میکشان�. انگار که سربازان در پی دفاعی یا جنگی میهن پرستانه در نهایت برای دفع تجاوز و خروج متجاوز خود به متجاوزان میهن بدل گشتهان�. جنگ جهانی دوم با تمام جغرافیا و در هم آمیختگی های چندنژادی و چند ملیتی آن در این رمان به خوبی نمایش داده شده است. خواندن این اثر که روایتی اگزیستانسیالیستی دارد ممکن است ناخوشایند و دردناک و تلخ باشد اما روایت چنان هوشمندانه و پر از صحنهها� ناب است که بعید است کسی کتاب را حین خواندن زمین بگذارد. از ترجمه زیبای استاد ابوالحسن نجفی هم نباید گذشت. ترجمها� که شاید عبارات رکیک آن آزار دهنده باشد همانگونه که نبودن این عبارات رکیک میتوانس� آزاردهندهت� باشد. کتاب سریع خوانده میشو� و قطعا از رمانهای� است که باید در طول عمر خوانده شوند و حیف است بی توجهی به آن.
an amazing book which i already want to reread to really grasp some moments. and watch the movie also, for sure. it tells a story of one short war weekend near Dunkirk as Germans are step by step winning over the coast. Everything happens. The main character, Maillat also faces.. i don’t know if it can be called transformation or self-discovery. War just wins against him, let’s call it so.
I start thinking that some of the most humanistic stories are war stories, because of the extreme conditions that just make everything raw. Especially humans.
بعد از مدتی دوری از کتابخوانی رفتم سر قفسه کتابها و این کتاب رو برداشتم امیدوارم بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم 25مر 1399
تو این دو هفته که مشغول خوندن این کتاب بودم باید بگم نیمه ی دوم کتاب طوری بود که نمیشد بین خوندنش وقفه گذاشت و پایانی تکان دهنده که تا مدتها در ذهن آدم باقی میمونه
This is a rather different type of WWII historical novel. As the title says, the book focuses on a week-end at Zuycoote, close to Dunkirk, right after the Allies defeat. And we follow four French soldiers who became friends. Each of the four is well described and you can really know their distinct personalities. "Ils étaient heureux d'être ensemble, tous les quatre, sous le soleil."
There's a lot of humor, especially at the beginning, which made me fear for the worst: indeed, my experience is that an author tends to insert a lot of humor in a really tough book, to make it a bit more bearable. The dialogues sound very true, the type of conversation and vocabulary that soldiers would use.
The main themes are the importance of friendship and the stupidity and absurdity of war. " Pour moi, la guerre est absurde. Et pas telle ou telle guerre. Toutes les guerres. Dans l'absolu. Sans exception. Sans régime de faveur. Autrement dit, il n'y a pas de guerre juste, ou de guerre sacrée, ou de guerre pour la bonne cause. Une guerre, par définition, c'est absurde." The author did a remarkable job at highlighting it that in a rather short novel (244 pages). And there are great passages on fear and heroism.
A movie (Dunkirk) was made on this book, with the famous Jean-Paul Belmondo, but knowing the end of the book, I'm definitely staying away. As you already know, this is not a spoiler to say that all does not end well.
Livre complet, émouvant sur le début de la deuxième guerre mondiale. Le sort tragique des personnes enclavé entre les armées allemandes et la mer. Seuls les Britanniques pouvait partir, assez psychologique. Mais les répétitions de phrase pour appuyer, certaines détresses sont à mon avis, très discutable. Personnellement, je n’aime pas la façon de parler, des protagonistes, trop familier, ce qui est sur une excuse du manque de lexique et de vocabulaire de l’auteur.
A comprehensive and moving book about the start of the Second World War. The tragic fate of people trapped between the German armies and the sea. Only the British could leave, quite psychological. But the repetition of phrases to support certain distresses is, in my opinion, very questionable. Personally, I don't like the way the protagonists speak, too colloquial, which is an excuse for the author's lack of lexicon and vocabulary.
Z knihy dýchá zajímavá, uvěřitelná atmosféra. Čtenář se do prostředí rád vrací, je pro něj známé, částečně čitelné, ale někdy překvapí (to, že tam spadne další dělostřelecký granát, jde tak nějak čekat, ale nevíte kdy to přijde a koho trefí). Krom atmosféry místa je zajímavá psychologie hlavní postavy Maillata. Zejména změny, které na ní jsou patrné v pozdější fázi knihy (záchrana Jeanne a následující události) jsou nečekané a vybízí k zamyšlení. Netradiční je i přicházení/odcházení postav z "hlavního" děje kolem Maillata, ačkoli se všechno děje na jednom místě.
Kniha nabízí několik zajímavých prvků, kvůli kterým bych ji doporučil, ale líbivé čtení to není.
„Még egy arc, amely soha többé nem kerül a szemem elé� � gondolta Maillat. Ez hát a háború. Az ember arra fecsérli az idejét, hogy találkozik egy sereg fickóval, akit nem lát többé. Ez a háború. Fejek, nevek, szünet nélkül, fejek, nevek � s valamennyit elnyeli az éjszaka. Néha csak egy fejet. Néha az egész embert. Egyikkel-másikkal Maillat még néhány szót is váltott, megtudta, hogy hívják az illetőt, mi civilben, boldog-e az asszonyával. De a végeredmény ugyanaz. Később mind eltűnt. Soha egyiket sem látta viszont.
نتونستم ازش لذت ببرم چون داستان از نظرم خیلی کند پیش میرفت و تونست باعث بشه برای اولین بار در حال خوندن یه کتاب رسما خوابم ببره. از داستان انتظار زیادی داشتم و احساس میکردم قراره یه جایی بالاخره جذبم کنه ولی موفق نشد؛ شاید اگه میتونست یکم احساساتم رو برانگیخته کنه بهتر میشد اما من تمام مدت بدون هیچ احساسی این کتاب رو خوندم و نه توصیف وضعیت مردم و نه مرگ کارکترا نتونست اون طوری که باید برام مملوس و دردناک باشه. اگه برگردم عقب وقتی براش نمیذار�.
فقط جالبیش اونجا بود که یک سرباز فرانسوی که تا حالا دشمنی رو نکشته دو فرانسوی متجاوز به یک دختر رو میکشه و خودش به دختره تجاوز میکنه البته که دختره قصد تسلیم شدن داشت اما اوذتجاوز رو ترجیح میده و عذاب وجدان میگیره و دختره رو به زنی انتخاب میکنه و کنارش می میره. جنگ از آدمها هیولا میسازه یا هیولای درونمون رو بیدار میکنه؟
حس می کردم روبر مرل داره تمام ذهنیات من از جنگ رو، روی کاغذ میاره... . .
به نظر من جنگ پوچ است. نه فلان یا بهمان جنگ. همه ی جنگ ها به طور مطلق. بدون استثنا. بدون تمایز. به عبارت دیگر: جنگ عادلانه، جنگ مقدس، جهاد فی سبیل الله وجود ندارد. جنگ، فی نفسه، پوچ است.
For me this book was less readable book than Malevil or Death is my trade, but a more interesting story. The writer guides and presents a strange, changed world. It's a sad story, but it needs to be known.
I read the first 40 pages but had to abandon it after 10 pages or so of what seemed to me like pointless exchanges between a group of soldiers. Not into literature for the small talk.
Un gran roman (prix goncourt à sa sortie) sur la fuite des allies sur les plages de Dunkerque (et un tout aussi gran film avec Belmondo, un peu moins cru que le livre)