داستان كوتاه discussion
قوانین گروه داستان کوتاه/ حتما بعد از عضویت مطالعه کنید


من کلا با این سایت تازه آشنا شدم و امیدوارم من کوچیک رو بپذیرید .
من هم موافقم که دنیای پاک داستان و ادبیات رو با سیاست قاطی نکنیم .
از تذکر شما هم ممنونیم ، بسیار .
حميد جان من با اين چارچوبي كه نوشتي كاملا موافقم ولي بيشتر اين توصيه ها سلبي بود و بايد روي توصيه هايي ايجابي هم كار كرد و توصيه هايي ايجابي نيز ارائه داد.
در كوتاهترين فرصت بايد يك نظامنامه جهت گروه ايجاد كنيم كه در برگيرنده مسائل كلي داستان و خطي و مشي گروه و آينده نگري هاي لازم باشد.
به شخصه موافق كليات اين تاپيك هستم.
ممنون از زحماتتان و موفق باشيد.
در كوتاهترين فرصت بايد يك نظامنامه جهت گروه ايجاد كنيم كه در برگيرنده مسائل كلي داستان و خطي و مشي گروه و آينده نگري هاي لازم باشد.
به شخصه موافق كليات اين تاپيك هستم.
ممنون از زحماتتان و موفق باشيد.

من با نبی موافقم
آزادی بیان صلب نشه
و یکیک اینکه کاش یه تایپک باشه که بچه ها تو اون تایپک آزاد باشن و بدون قانون به جز امور سیاسی هر حرفی خواستند بزنند
اینم بشه اتاق تخلیه
به جز اینا
من با گروه موافقم
اینم امضام
دلارام
آزادی بیان صلب نشه
و یکیک اینکه کاش یه تایپک باشه که بچه ها تو اون تایپک آزاد باشن و بدون قانون به جز امور سیاسی هر حرفی خواستند بزنند
اینم بشه اتاق تخلیه
به جز اینا
من با گروه موافقم
اینم امضام
دلارام

از زحمتهايتا� سپاسگزارم.
با شرایط موافقم.
به خصوص اين که قلم ارزش ادب را داراست و آزادی با تمام لزومش مفهوم بی ادبی نيست. احترام به عقيده� هر کس نيز واجب است.
فرشت

فكر مي كنم اغلب دوستان هم نگراني هاي مشابه دارند و گاهي به واسطه شرايط خاص اتفاقهاي جديد ( نه مي گويم تخطي و نه اشتباه ) رخ مي دهد.
من هم موافقم .

منم با كليات اين تاپيك موافقم ولي فكر ميكنم بهتر باشه در مورد بعضي هاشون بيشتر توضيح بديد! مثل توصيه اي كه در مورد تاپيك بحث و گفتگو كرديد
بازم تشكر ميكنم

بنظر من هم رعایت مواردی که اشاره کردید به هماهنگی و
وحدت درون گروهی کمک خواهد کرد
به امید تجربه های بهتر
و موفقیت های روز افزون برای جمع دوستان

آيا اشکالی پيش آمده است؟
من تا به حال شش بار اين مطلب را به گونهها� مختلف دريافت کردها�.
اگر مسئلها� پيدا شده است،
خوشحال میشوم� که بدانم.
با امتنان،
فرشت
به نظر من اگه برامون حاشيه اينقدر مهمه كه شروع مي كنيم براي اثبات خوبي يا بديش محاجه كردن بهتره بريم استاديوم.
والله من نيش و كنايه نزدم در مورد يك حقيقت دارم صريح حرفم رو مي زنم. حالا شما اگه نيش و كنايه داري برداشت مي كني حتما مشكلي هست.
فضاي ادبيات و داستان كوتاه آخه چه سنخيتي داره با حاشيه ها كه ما بخوايم محاجه كنيم كه نه حالا اينجوري كه مدير گروه مي گه نه و فلان و بهمان و ما هم بيايم يه جايي واسه حاشيه ها گارانتي كنيم.
عزيز دل خوب فكر كن ببين واقعا نيش و كنايه بود يا صراحت؟
والله اين روزا حاشيه ها فقط تو ورزش زياده و استاديوم ها و دارم توصيه مي كنم اگه كسي طالبه حاشيه اس به جاي حاشيه پردازي و حاشيه نگاري بره توي استاديوم ها و يا روزنامه هاي ورزشي رو مطالعه كنه من از دوستان مي خوام بپرسم كه اين حرف من نيش و كنايه است؟
فضاي ادبيات و داستان كوتاه آخه چه سنخيتي داره با حاشيه ها كه ما بخوايم محاجه كنيم كه نه حالا اينجوري كه مدير گروه مي گه نه و فلان و بهمان و ما هم بيايم يه جايي واسه حاشيه ها گارانتي كنيم.
عزيز دل خوب فكر كن ببين واقعا نيش و كنايه بود يا صراحت؟
والله اين روزا حاشيه ها فقط تو ورزش زياده و استاديوم ها و دارم توصيه مي كنم اگه كسي طالبه حاشيه اس به جاي حاشيه پردازي و حاشيه نگاري بره توي استاديوم ها و يا روزنامه هاي ورزشي رو مطالعه كنه من از دوستان مي خوام بپرسم كه اين حرف من نيش و كنايه است؟
الله اكبر.
جوابتو بدم باز به جاي توهين و تمسخر اسمشو مي ذاري يه چيز ديگه!
جوابتو ندم پيش خودت فكراي ديگه مي كني.
عزيزم پيگيري يك موضوع كه تاپيكش زده شده و حتي وارد شدن به مسئالي حتي جاشيه اي پيرامون اون حاشيه پردازي نيست و خودت هم مي دوني كه نه منظور من از حاشيه اين چيزي كه توضيح دادم حاشيه نيست و كسي هم نمي تونه با اين موضوع مخالفت كنه.
حاشيه همون چيزيه كه نمونه اش رو گفتم كه تو استاديوم ها و روزنامه هاي ورزشي مي شه پيدا كرد كه نمونه هاش تا حالا توي اين گروه كم نبوده و اگه دوستان بگردند مي تونند براحتي پيداون كنند و ببينند كه ايجاد كننده هاش و موافقينش چه كساني بوده اند.
برادر عزيز كه هميشه واسه فرار به جلو يك راهي پيدا مي كني بهتره بذاريم كه گروه به آرامش سابقش برگرده. اگر بنيانگذار يه جايي قانوني وضع مي كنه بهتره قبولش كنيم نه اينكه چون و چرا بياريم چرا كه حتي قانون بد از بي قانوني بهتره.
در ضمن اينجا مثل يك روزنامه مي مونه كه ايجاد كننده است يكي ديگه است و خودش هم مي تونه براش بايد و نبايد بذاره.
ما به عنوان نويسندگان همكار اين روزنامه مي تونيم باهاش همكاري كنيم تا وقتي كه معيارها رو مطابق ميلمون مي بينيم و اگر به اين نتيجه رسيديم كه قوانين و معيارها مطابق ميلمون نيست و آزادي هامون رو داره سلب مي كنه خوب خوداحافظي مي كنيم نه اينكه بر عليه مالك روزنامه دست به تخريب بزنيم و اون رو مجبور كنيم كه روزنامه اش رو ترك كنه.
كاش ما يك مقداري حق مالكيت ديگران را محترم مي شمرديم و به واسطه فعاليت هاي گروهي ثانويه مان براي هودمان حقوق مالكيت اوليه قائل نمي شديم.
البته بايد خدمتتان عرض كنم كه اين موضوع سابقه تاريخي دارد و دليل از هم پاشيدگي گروه ها و نحله هاي فكري و ادبي تاثيرگذار در كشور وجود همين ديدگاهها و تفكراتي بوده كه گاهي بر عليه بنيانگذاران هم طغيان كرده و بعد از مدتي آن را دچار استحاله كرده و به مرور نيز از يادها رفته و از هم گسيخته است.
گروه سبعه به همين بلا دچار شد.
كانون نويسندگان به اين بليه مبتلا گشت.
حوزه هنر و فرهنگ اسلامي به همين وسيله استحاله شد و بنيانگذارانش را طرد كرد و تبديل به حوزه هنري فعلي شد.
از گذشته هاي دور نيز مي توانم به گزينه هايي چون اخوان الصفا و گروه فتيان اشاره كنم.
اگر واقعا دوستان مي خواهند اين گروه هم دچار همان بليه ها شود كه بر سبيل دوستاني مثل آقاي كاميابي عزيز صحه بگذارند اگر هم بر سبيل مرافقت مي خواهند گروه پايدار بماند كه بهتر است قوانين و توصيه ها را هرچند دست و پاگير رعايت كنند.
البته اين توصيه ها منافي خلاقيت و آزادي نيست اما مقابل هرج و مرج و آنارشي گري كه هست.
به اميد پايداري.
جوابتو بدم باز به جاي توهين و تمسخر اسمشو مي ذاري يه چيز ديگه!
جوابتو ندم پيش خودت فكراي ديگه مي كني.
عزيزم پيگيري يك موضوع كه تاپيكش زده شده و حتي وارد شدن به مسئالي حتي جاشيه اي پيرامون اون حاشيه پردازي نيست و خودت هم مي دوني كه نه منظور من از حاشيه اين چيزي كه توضيح دادم حاشيه نيست و كسي هم نمي تونه با اين موضوع مخالفت كنه.
حاشيه همون چيزيه كه نمونه اش رو گفتم كه تو استاديوم ها و روزنامه هاي ورزشي مي شه پيدا كرد كه نمونه هاش تا حالا توي اين گروه كم نبوده و اگه دوستان بگردند مي تونند براحتي پيداون كنند و ببينند كه ايجاد كننده هاش و موافقينش چه كساني بوده اند.
برادر عزيز كه هميشه واسه فرار به جلو يك راهي پيدا مي كني بهتره بذاريم كه گروه به آرامش سابقش برگرده. اگر بنيانگذار يه جايي قانوني وضع مي كنه بهتره قبولش كنيم نه اينكه چون و چرا بياريم چرا كه حتي قانون بد از بي قانوني بهتره.
در ضمن اينجا مثل يك روزنامه مي مونه كه ايجاد كننده است يكي ديگه است و خودش هم مي تونه براش بايد و نبايد بذاره.
ما به عنوان نويسندگان همكار اين روزنامه مي تونيم باهاش همكاري كنيم تا وقتي كه معيارها رو مطابق ميلمون مي بينيم و اگر به اين نتيجه رسيديم كه قوانين و معيارها مطابق ميلمون نيست و آزادي هامون رو داره سلب مي كنه خوب خوداحافظي مي كنيم نه اينكه بر عليه مالك روزنامه دست به تخريب بزنيم و اون رو مجبور كنيم كه روزنامه اش رو ترك كنه.
كاش ما يك مقداري حق مالكيت ديگران را محترم مي شمرديم و به واسطه فعاليت هاي گروهي ثانويه مان براي هودمان حقوق مالكيت اوليه قائل نمي شديم.
البته بايد خدمتتان عرض كنم كه اين موضوع سابقه تاريخي دارد و دليل از هم پاشيدگي گروه ها و نحله هاي فكري و ادبي تاثيرگذار در كشور وجود همين ديدگاهها و تفكراتي بوده كه گاهي بر عليه بنيانگذاران هم طغيان كرده و بعد از مدتي آن را دچار استحاله كرده و به مرور نيز از يادها رفته و از هم گسيخته است.
گروه سبعه به همين بلا دچار شد.
كانون نويسندگان به اين بليه مبتلا گشت.
حوزه هنر و فرهنگ اسلامي به همين وسيله استحاله شد و بنيانگذارانش را طرد كرد و تبديل به حوزه هنري فعلي شد.
از گذشته هاي دور نيز مي توانم به گزينه هايي چون اخوان الصفا و گروه فتيان اشاره كنم.
اگر واقعا دوستان مي خواهند اين گروه هم دچار همان بليه ها شود كه بر سبيل دوستاني مثل آقاي كاميابي عزيز صحه بگذارند اگر هم بر سبيل مرافقت مي خواهند گروه پايدار بماند كه بهتر است قوانين و توصيه ها را هرچند دست و پاگير رعايت كنند.
البته اين توصيه ها منافي خلاقيت و آزادي نيست اما مقابل هرج و مرج و آنارشي گري كه هست.
به اميد پايداري.

با اینکه هنوز در جمعیت گروه وارد نشدم اما احترام خاصی به قوانین قائلم اگر که در آن گروه خواهم بود.

اما نبی عزیز بحثی که در مورد محمد حسین خوش بیان گفتی
من کاملا مخالفم چون محمد حسین بیشتر در گروه سم پاشی می کرد و سیاستی در پیش گرفته بود که همه از دستش ناراحت بودند
بی انصاف نباشیم
اگر حمید حرفی میزند به عنوان تاسیس کننده ی این گروه باید به دیده ی احترام دید و از آن اطاعت کرد هر چند بر خلاف میل من یا تو یا هر کس دیگری باشد تا این گروه پایدار باشد و به انحراف کشیده نشود اگر دنبال سازندگی در نوشته هایمان هستیم

خیلی� سایت خوبی� هست،منهم موافقم: هر سخن جائی� هر نکته مکانی دارد.
امیدوارم که ادامه دار باشه و ما بتوانیم با نویسندگان و کتابها ی جدید آشنا شویم.


به نظر من اگر بحث های سیاسی چه با ادبی وچه بی ادبی همه ممنوع باشه خیلی بهتره
چون ممکنه یه متن ادبی سیاسی نوشته بشه بعدا سر جنجالی بودن یا نبودنش اختلاف نظر پیش بیاد
واین یعنی شروع هدر دادن وقت و انرژی
البته این فقط یه پیشنهاده و اگه ترتیب اثر داده بشه خوشحال میشم
بله قانون از بی قانونی خیلی بهتره
منم باآزادی مشروط مخالف نیستم
و باعث نمیشه که خدا حافظی کنم وبرم
هر چند قانون حتما دست و پا گیره

مشکلات من و محمد حسین ریشه ی درازی دارد
اما من سعی کردم در این مدت اهمیتی ندهم و باز هم اهمیتی نمی دهم اما برای من تعجب است تو دوست عزیز چرا به عنوان وکیل مدافع او عمل می کنی ؟
اگر خیلی دوست داشت به گروه می اومد و جواب تمام دوستان را می داد .
با دفاع بی اندازه ات از محمد حسین وجهه ی خودت را بیش از این پایین نیار
من در این گروه تا حالا سعی کردم به عدالت رفتار کنم
بیشتر دوستان می دونند که آقای خوش بیان زبان تند و گاهی گزنده و گاهی هم بی ادبانه ای داشت
چرا اینطوری رفتارهایش را توجیه می کنی ؟
اگر ایشان درست در گروه رفتار می کردند از گروه اخراج نمی شدند
چقدر بده كه حرفها و گله ها و شكايتهاي اتفاقات گذشته رو عنوان مي كنيد و چقدر بدتر از اون كه اينجا عنوانش ميكنيد! شايد اگر اينها همه براي رفع سوء تفاهم هاست، بهتر باشه به ايميل هاي شخصي تون ارسال بشه و كدورتهاتون رو در محيط هاي عمومي از اين قسم بيان نكنيد.
دوستدار جمع دوستانه تون
آزاد
دوستدار جمع دوستانه تون
آزاد

تصورم بر این است که این دلسوزی و از این دست، در رسیدن این گروه به اهدافش که تصور می کنم بر کسی پوشیده نباشد، بسیار موثر خواهد بود و فکر نمی کنم تعیین حد فعالیت به معنای سانسور و یا از بین بردن آزادی بیان باشد
تلاشم بر این است که این آیین نامه گونه را کاملن به اجرا درآورم
با سپاس

نمیدونم در قوانین گروه کجا باید به عنوان یک تازه وارد سلام کنم
اما عرض ادب و احترام
آسمانتان پر ستار

ببخشید نمیدونستم باید یک تاپیک جدید بزنم ، هنوز با محیط اینجا آشنا نشده ام
آسمانتان پر ستار

و یا اینکه نوشته ی استاد جمال زاده فاقد بار ادبی بود؟
شاید هم جنجالی بود؟
طبق قوانینی که تو این تاپیک نوشتین این موارد می تونن باعث حذف بشن
در هر صورت این نوشته حتی از وزارت ارشاد هم مجوز گرفته "در کتاب سر و ته یک کرباس" در بازار موجوده
عجیب بود که حذف شد
با تشکر
من تازه عضو این گروه شده ام ولی با اینکه تاپیک ها و کامنت هارا در حد مقدور مطالعه کرده ام چیزی دستگیرم نشده منظورم اینه که چیز بدر بخوری مطرح نمیشه بیشتر در حد گپ های دوستانه است . من پیشنهاد میکنم محور اساسی مثل تعریف داستان کوتاه و ویژگی های ان و به تبع ان طرح داستانهای کوتاه از خود و یا نویسندگان حول ویژگی های مطرح شده و در نهایت نقد این مطالب تعریف شود و به یک جمع بندی برسیم و گرنه از شاخه ای به شاخه پریدن و حد و مرز قرار دادن و ویاتقویت به تبع تفکر یکی ازدوستان صرفا پرداختن به "دنیای پاک داستان و ادبیات"!!!!! به جایی نمیرسیم
سرکار خانم صفورا.
خیلی خوشحالم که شما را در جمع خودمان می بینم.
پیشنهاد خوبی را مطرح کردید اما در حقیقت اینجا دقیقا همان یک جمع دوستانه ای است که شما از آن انتقاد کرده اید. ما در همین جمع دوستانه داستان هایمان را به اشتراک می گذاریم و بدون آنکه فضایی کارگاهی، آکادمیک و کلاسیک فراهم کنیم می خواهیم با همدیگر ابتدا داستان خواندن و سپس داستان نوشتن را فرا بگیریم.
آنچه شما مطرح فرمودید راهکار بسیار خوب و مناسبی است برای نویسنده شدن و تربیت نویسنده که من فکر نمی کنم با نوع فعالیت این گروه جور در بیاید. چرا که در رابطه با پیشنهاد شما حتما باید گروه دارای یک متخصص بسیار خبره که خودش از نظریه پردازان عرصه داستان و از برجستگان داستان نویسی باشد. حال آنکه در این گروه ما تا کنون از وجود چنین شخصی بهره نگرفته ایم و اصولا هم نمی خواهیم بهره بگیریم چرا که عرض کردم اینجا نه کلاس درس است و نه یک کارگاه داستان نویسی.
موفق باشید.
خیلی خوشحالم که شما را در جمع خودمان می بینم.
پیشنهاد خوبی را مطرح کردید اما در حقیقت اینجا دقیقا همان یک جمع دوستانه ای است که شما از آن انتقاد کرده اید. ما در همین جمع دوستانه داستان هایمان را به اشتراک می گذاریم و بدون آنکه فضایی کارگاهی، آکادمیک و کلاسیک فراهم کنیم می خواهیم با همدیگر ابتدا داستان خواندن و سپس داستان نوشتن را فرا بگیریم.
آنچه شما مطرح فرمودید راهکار بسیار خوب و مناسبی است برای نویسنده شدن و تربیت نویسنده که من فکر نمی کنم با نوع فعالیت این گروه جور در بیاید. چرا که در رابطه با پیشنهاد شما حتما باید گروه دارای یک متخصص بسیار خبره که خودش از نظریه پردازان عرصه داستان و از برجستگان داستان نویسی باشد. حال آنکه در این گروه ما تا کنون از وجود چنین شخصی بهره نگرفته ایم و اصولا هم نمی خواهیم بهره بگیریم چرا که عرض کردم اینجا نه کلاس درس است و نه یک کارگاه داستان نویسی.
موفق باشید.

من فکر می کنم این دوست عزیز ما خیلی عجله به خرج دادند
و اگر بیشتر وقت می گذاشتند و مطالب دوستان را می خوندند
اینطوری قضاوت نمی کردند

اول خیر مقدم بگویم که فکر کنم این کار نکرده بودم. دوم هم یک سوال. فرمودید که با این روند به هیچ جایی نمی رسیم. می خواستم بپرسم مگر قرار است به کجا برسیم؟ به هیچ عنوان قصد جسارت یا تمسخر ندارم و امیدوارم این برداشت را از حرف من نکنید.
منظورم این است که چهار ادیب بزرگ (فردوسی، مولانا، حافظ و سعدی) که ادیبان زبان و ادبیات فارسی را بر پایه این چهار ادیب تعریف می کنند به کجا رسیدند؟
به ما رسیدند و ما هم باید برویم و فقط بریم تا به آیندگان برسیم. این درجا ماندن است که تباهی می آورد
اما در خصوص دیگر نظریاتتان یک نکته دوست دارم که اشاره کنم. نمی دانم چقدر در گرهمایی های ادبی مثل شب شعر و امثال آن شرکت داشته اید. در این گردهمایی ها جوانان از ترس انتقادات جرات ابراز نظرشان را ندارند به همین دلیل هم یشرفت ادبیات بسیار کند شده است اما اینجا جایی است که کسانی که علاقمند به نوشتن هستند ولی کارشان ضعیف است، مثل خود من، می توانند آنچه در دست دارند بدون ترس ابراز دارند و نقد شوند و پیشرفت کنند
فکر می کنم همین برای شروع کافی باشد لااقل برای من و کسانی مثل من
شما مسلما از سر دلسوزی این نظر را ایرد کرده اید و جای خوش وقتی است اما فکر می کنم از این منظر به گروه نگریسته بودید و من خوشحالم که نویسنده ای قابل در این گروه عضو شده است که می تواند الهام بخش سایرین از جمله خود من باشد
امیدوارم کارهایتان را بزودی بخوانم و از آنها بیاموزم.
با سپاس

من یه مشکل خیلی کوچولو دارم:-) نمی تونم داستانمو جوری بذارم که شماها واسم نقدش کنید ... یکی بگه چکنم؟
ممنون و وامدار الطاف ملوکانه هرکسی که اینو بگه :-)

یعنی دارای خط قرمزه
یا مشکل دیگه ای داره
حرفتون را واضح تر بگید تا مدیران گروه پیشنهادی بدهند
قدردان هستم و تابع تمام چهارچوبهاي منطقي و اصولي که مدوّن نموده ايد
خدا قوت