Å·±¦ÓéÀÖ

داستان كوتاه discussion

12 views
سیاه و سپید

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Alireza (new)

Alireza (mrwintter) | 116 comments چشمانم را می بندم
درست همانطور که همه چیز شروع شد
می بندم بر همه رنگ ها
مگر سیاهی چشمانت و سپیدی موهایم
می بندم و می بینم
چگونه خاطراتم را مورچگان به غارت می برند
پاره های قلبم را لاشخوران
تنم را گرگان
و آخرین ضربه را تو می زنی
می بندم و می بینم
چگونه قایقم غرق می شود در سراب نگاهت
می بینم و دم بر نمی آورم
نمی توانم بگویم
نخل نگاهت سایه ندارد
می بندم و می بینم
که باز به دریا پریان دل می سپارم
...
گیسوانت، دستانمت، ابروانت
و با تمام قوایم چشمانت را می نگرم
تا بار دیگر عشق بر عقل پیروز آید






back to top