تازهها� کتاب discussion
تازهها� نشر
>
نشر مرکز
date
newest »

message 1:
by
ѱ
(new)
Apr 19, 2015 11:58PM

reply
|
flag
آوازهای جنگ و صلح
بهتازگ� کتابی از بابک احمدی با عنوان «�نوشتهها� پراکنده» در نشر مرکز به چاپ رسیده که شامل ٢٣ مقاله و ١٠ متن است که احمدی آنها را در پاسخ به پرسشهای� نوشته که پیشت� در سایته� و نشریهها� مختلف به چاپ رسیدهان� و البته برخی از مقالهها� حاضر در این کتاب نیز برای اولینبا� منتشر شدهان�. «نوشتهها� پراکنده» در سه بخش کلی تقسیمبند� شده و بخش آخر کتاب متنها� مربوط به حوزه هنر را دربرگرفته است. از بابک احمدی قبل از این نیز کتابهای� در حوزه هنر و زیباییشناس� منتشر شده بود که «حقیقت و زیبایی»، «امید بازیافته»، «باد هرجا بخواهد میوزد»� «تصاویر دنیای خیالی» و «ترس� و تنهایی» از آن جملهان�. عناوین برخی از مقالهه� و متنهای� که در بخش هنر کتاب «نوشتهها� پراکنده» آمدهان� عبارتند از: «قدرت و ضعف هنر مردمپسند»� «آوازهای جنگ و صلح»، «مقام فلسفه در کار عکاس»، «شستاکوویچ»، «و موجه� و تاریکی» و... . بابک احمدی در پیشگفتا� کتاب، «نوشتهها� پراکنده» را ادای دینی به صادق هدایت دانسته� و نوشته: «عنوان این کتاب ادای دینی است به صادق هدایت. دوستش حسن قائمیان در ١٣٣٤ مقالهها� داستانه� و ترجمهها� پراکنده او را گرد آورد و با عنوان مجموعه نوشتهها� پراکنده صادق هدایت منتشر کرد. مؤسسه چاپ و انتشارات امیرکبیر چاپ دوم آن را در ١٣٤٤ با همان عنوان در نخستین صفحه، اما با عنوان کوتاهشد� نوشتهها� پراکنده روی جلد و با تجدیدنظر کامل در متن، منتشر کرد». احمدی در بخشی از مقاله «قدرت و ضعف هنر مردمپسند� درباره رابطه هنر متعالی و هنر مردمپسن� نوشته: «رابطه هنر مردمپسن� و هنر متعالی رابطه دو پدیده مطلقا متفاوت نیست. بسیاری از مخالفان سرسخت هنر مردمپسن� از اینر� دچار اشتباه میشون� که این رابطه درونی را نادیده میگیرن�. آنها به واقعیت تکامل و مناسبت انواع بیان هنری بیتوجهان� و بیشتر درصدد اثبات نظریههای� برمیآین� که پیشت� تدوین شدهان�. نخست باید گفت این برداشت سرآمدگرا و اشرافی که هرچه عامه مردم بپسندند از نظر هنری بیارز� است و آثار بزرگ و نوآور هنری هم علاقها� در اکثر مخاطبان برنمیانگیزند� نادرست است. در میان رمانها� نمایشه� و فیلمها� مردمپسن� آثار از نظر هنری با ارزش کم نیستند...».
منبع:روزنامه شرق
بهتازگ� کتابی از بابک احمدی با عنوان «�نوشتهها� پراکنده» در نشر مرکز به چاپ رسیده که شامل ٢٣ مقاله و ١٠ متن است که احمدی آنها را در پاسخ به پرسشهای� نوشته که پیشت� در سایته� و نشریهها� مختلف به چاپ رسیدهان� و البته برخی از مقالهها� حاضر در این کتاب نیز برای اولینبا� منتشر شدهان�. «نوشتهها� پراکنده» در سه بخش کلی تقسیمبند� شده و بخش آخر کتاب متنها� مربوط به حوزه هنر را دربرگرفته است. از بابک احمدی قبل از این نیز کتابهای� در حوزه هنر و زیباییشناس� منتشر شده بود که «حقیقت و زیبایی»، «امید بازیافته»، «باد هرجا بخواهد میوزد»� «تصاویر دنیای خیالی» و «ترس� و تنهایی» از آن جملهان�. عناوین برخی از مقالهه� و متنهای� که در بخش هنر کتاب «نوشتهها� پراکنده» آمدهان� عبارتند از: «قدرت و ضعف هنر مردمپسند»� «آوازهای جنگ و صلح»، «مقام فلسفه در کار عکاس»، «شستاکوویچ»، «و موجه� و تاریکی» و... . بابک احمدی در پیشگفتا� کتاب، «نوشتهها� پراکنده» را ادای دینی به صادق هدایت دانسته� و نوشته: «عنوان این کتاب ادای دینی است به صادق هدایت. دوستش حسن قائمیان در ١٣٣٤ مقالهها� داستانه� و ترجمهها� پراکنده او را گرد آورد و با عنوان مجموعه نوشتهها� پراکنده صادق هدایت منتشر کرد. مؤسسه چاپ و انتشارات امیرکبیر چاپ دوم آن را در ١٣٤٤ با همان عنوان در نخستین صفحه، اما با عنوان کوتاهشد� نوشتهها� پراکنده روی جلد و با تجدیدنظر کامل در متن، منتشر کرد». احمدی در بخشی از مقاله «قدرت و ضعف هنر مردمپسند� درباره رابطه هنر متعالی و هنر مردمپسن� نوشته: «رابطه هنر مردمپسن� و هنر متعالی رابطه دو پدیده مطلقا متفاوت نیست. بسیاری از مخالفان سرسخت هنر مردمپسن� از اینر� دچار اشتباه میشون� که این رابطه درونی را نادیده میگیرن�. آنها به واقعیت تکامل و مناسبت انواع بیان هنری بیتوجهان� و بیشتر درصدد اثبات نظریههای� برمیآین� که پیشت� تدوین شدهان�. نخست باید گفت این برداشت سرآمدگرا و اشرافی که هرچه عامه مردم بپسندند از نظر هنری بیارز� است و آثار بزرگ و نوآور هنری هم علاقها� در اکثر مخاطبان برنمیانگیزند� نادرست است. در میان رمانها� نمایشه� و فیلمها� مردمپسن� آثار از نظر هنری با ارزش کم نیستند...».
منبع:روزنامه شرق
سه زن و یک داستان دیگر
پیوندها و خاطرهه�
«سه زن و یک داستان دیگر» عنوان مجموعه داستانی است از روبرت موزیل که با ترجمه علی عبدالله در نشر مرکز به چاپ رسیده است. روبرت موزیل از مهمتری� و شاخصتری� نویسندگان اتریشی و آلمانیزبا� قرن بیستم است که در سال ١٨٨٠ متولد شد و در ١٩٤٢ درگذشت. در بین آثار موزیل، داستانها� کوتاه، داستانوار� و طرح، جستارها� ادبی و رمان� دیده میشو� و برخی از آثار او جزء شاهکارهای ادبیات قرن بیستم هستند. مجموعه داستانی که عبداللهی بهتازگ� منتشر کرده، شامل چهار داستان معروف موزیل با این عناوین است: «گریجا»، «زن پرتغالی»، «تونکا» و «وسوسه ورونیکای آرام»؛ که سهداستا� اول بارها در آلمان و اتریش در کتابی با عنوان «سهزن� منتشر شدهان�. مترجم «سه زن و یک داستان دیگر» در بخشی از یادداشتش درباره قصهها� این مجموعه نوشته: «در هر چهار داستان، به نحوی زنان شخصیت اصلی هستند، از اینر� در برگردان فارسی آنها در یک کتاب، عنوان سهز� و یک داستان دیگر را برای این مجموعه برگزیدم. داستانها� این کتاب کنایتی است به اینکه اصولا عشق، قابل تحقق نیست و تعریف و تقلیل آن به هوس یا محدودکردن� به خاطرات و حدسوگمانها� متناقض ذهنی، راه به جایی نمیبر�. نویسنده به انگیزهها� شکلگیر� ماجرا و حواشی� آن، به مراتب بیشتر از خود ماجرای داستان یا کنش داستانی علاقهمن� است. او میکوش� هرچه بیشتر مسائل را معرفی کند و ژرفای آنها را بشکافد، چنانک� گاهی همین خصلت، داستانگوی� را تحتالشعا� خود قرار میدهد�.
منبع:روزنامه شرق
پیوندها و خاطرهه�
«سه زن و یک داستان دیگر» عنوان مجموعه داستانی است از روبرت موزیل که با ترجمه علی عبدالله در نشر مرکز به چاپ رسیده است. روبرت موزیل از مهمتری� و شاخصتری� نویسندگان اتریشی و آلمانیزبا� قرن بیستم است که در سال ١٨٨٠ متولد شد و در ١٩٤٢ درگذشت. در بین آثار موزیل، داستانها� کوتاه، داستانوار� و طرح، جستارها� ادبی و رمان� دیده میشو� و برخی از آثار او جزء شاهکارهای ادبیات قرن بیستم هستند. مجموعه داستانی که عبداللهی بهتازگ� منتشر کرده، شامل چهار داستان معروف موزیل با این عناوین است: «گریجا»، «زن پرتغالی»، «تونکا» و «وسوسه ورونیکای آرام»؛ که سهداستا� اول بارها در آلمان و اتریش در کتابی با عنوان «سهزن� منتشر شدهان�. مترجم «سه زن و یک داستان دیگر» در بخشی از یادداشتش درباره قصهها� این مجموعه نوشته: «در هر چهار داستان، به نحوی زنان شخصیت اصلی هستند، از اینر� در برگردان فارسی آنها در یک کتاب، عنوان سهز� و یک داستان دیگر را برای این مجموعه برگزیدم. داستانها� این کتاب کنایتی است به اینکه اصولا عشق، قابل تحقق نیست و تعریف و تقلیل آن به هوس یا محدودکردن� به خاطرات و حدسوگمانها� متناقض ذهنی، راه به جایی نمیبر�. نویسنده به انگیزهها� شکلگیر� ماجرا و حواشی� آن، به مراتب بیشتر از خود ماجرای داستان یا کنش داستانی علاقهمن� است. او میکوش� هرچه بیشتر مسائل را معرفی کند و ژرفای آنها را بشکافد، چنانک� گاهی همین خصلت، داستانگوی� را تحتالشعا� خود قرار میدهد�.
منبع:روزنامه شرق
عناصر وجهی در زبان فارسی
«صفات وجهی در زبان فارسی»، آنطو� که از عنوانش هم برمیآید� عنوان پژوهشی است درباره صفات وجهی که توسط نگین ایلخانیپو� انجام شده و نشر مرکز آن را به چاپ رسانده است. این پژوهش در چهار فصل با عناوین «وجهیت»، «عناصر وجهی در زبان فارسی»، «صفات وجهی: نگرشی معنایی ـ نحوی» و «صفات وجهی: از نظریه تا کاربرد» تدوین شده است. در پیشگفتار کتاب درباره روش پژوهش این اثر آمده: «پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی (توصیفی ـ تحلیلی ـ نظری) است که به روش کتابخانها� صورت میپذیر�. نگارنده از سر کنجکاوی و برای یافتن روزنها� از نادانستههای� به سوی دانش نظری تلاش میکن� تا پس از معرفی نظریهها� غالب در مطالعه وجهیت و بررسی و نقد پیشینه تحقیق در این پدیده زبانی، به توصیف و تحلیل صوری دادههای� از زبان فارسی معیار، زبان رسمی ایران امروز، بپردازد که در مطالعات پیشین مغفول واقع شدهان�. این دادهه� جملات یا سازههای� کوچکت� از جمله هستند که توسط نگارنده و براساس شم زبانی وی تولید شدهان� و قابل قبولبود� آنها مورد تأیید چند اهل زبان دیگر قرار گرفته است. دادهها� این تحقیق کیفی به صورت همزمان� بررسی میشون� و مراحل پیشوجه� صفات وجهی فارسی مورد بررسی نخواهند بود». هر فصل این کتاب با مقدمها� شروع میشو� که میکوش� زمینه بحث را فراهم کند و در پایان نیز خلاصه فصل آورده شده که در آن مطالب آن فصل در سطوری جمعبند� شدهان�. فصل اول کتاب به تعریف و توضیح وجهیت به عنوان پدیدها� زبانی میپرداز� و فصل دوم به نظام وجهیت در زبان فارسی توجه دارد. فصل سوم به مطالعه بازنمایی وجهیت در صفات فارسی اختصاصیافت� و در فصل آخر هم خلاصها� از پژوهش به دست داده شده و ضمنا به کاربرد صفات وجهی در ترجمهشناس� و زبانشناس� رایانشی توجه شده است.
منبع:روزنامه شرق
«صفات وجهی در زبان فارسی»، آنطو� که از عنوانش هم برمیآید� عنوان پژوهشی است درباره صفات وجهی که توسط نگین ایلخانیپو� انجام شده و نشر مرکز آن را به چاپ رسانده است. این پژوهش در چهار فصل با عناوین «وجهیت»، «عناصر وجهی در زبان فارسی»، «صفات وجهی: نگرشی معنایی ـ نحوی» و «صفات وجهی: از نظریه تا کاربرد» تدوین شده است. در پیشگفتار کتاب درباره روش پژوهش این اثر آمده: «پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی (توصیفی ـ تحلیلی ـ نظری) است که به روش کتابخانها� صورت میپذیر�. نگارنده از سر کنجکاوی و برای یافتن روزنها� از نادانستههای� به سوی دانش نظری تلاش میکن� تا پس از معرفی نظریهها� غالب در مطالعه وجهیت و بررسی و نقد پیشینه تحقیق در این پدیده زبانی، به توصیف و تحلیل صوری دادههای� از زبان فارسی معیار، زبان رسمی ایران امروز، بپردازد که در مطالعات پیشین مغفول واقع شدهان�. این دادهه� جملات یا سازههای� کوچکت� از جمله هستند که توسط نگارنده و براساس شم زبانی وی تولید شدهان� و قابل قبولبود� آنها مورد تأیید چند اهل زبان دیگر قرار گرفته است. دادهها� این تحقیق کیفی به صورت همزمان� بررسی میشون� و مراحل پیشوجه� صفات وجهی فارسی مورد بررسی نخواهند بود». هر فصل این کتاب با مقدمها� شروع میشو� که میکوش� زمینه بحث را فراهم کند و در پایان نیز خلاصه فصل آورده شده که در آن مطالب آن فصل در سطوری جمعبند� شدهان�. فصل اول کتاب به تعریف و توضیح وجهیت به عنوان پدیدها� زبانی میپرداز� و فصل دوم به نظام وجهیت در زبان فارسی توجه دارد. فصل سوم به مطالعه بازنمایی وجهیت در صفات فارسی اختصاصیافت� و در فصل آخر هم خلاصها� از پژوهش به دست داده شده و ضمنا به کاربرد صفات وجهی در ترجمهشناس� و زبانشناس� رایانشی توجه شده است.
منبع:روزنامه شرق
«موشت» فیلمنامها� است از روبر برسون، فیلمسا� بزرگ فرانسوی، که اخیرا با ترجمه شیرین شیبان از طرف نشر مرکز منتشر شده است. برسون فیلم موشت را در سال ١٩٦٦ ساخت و این فیلم یکی از مهمتری� فیلمها� این کارگردان بهحسا� میآی�. «موشت»، چنانک� در مقدمه مترجم بر ترجمه فارسی این فیلمنام� آمده است، در اصل شخصیت دو داستان از ژرژ برنانوس، نویسنده فرانسوی، است؛ اولی داستانی بهنا� «زیر آفتاب شیطانی» و دومی داستانی بهنا� «داستان جدیدی از موشت» است و فیلم موشت برسون هم براساس دومین داستان خلق شده است. ترجمه فارسی فیلمنام� موشت با ضمائمی هم همراه است که توضیحاتی درباره برنانوس و برسون، معرفی منبع ترجمه فارسی فیلمنامه� فیلمشناس� برسون و بخشی با عنوان موشت و مطبوعات، ازجمله این ضمائم است. در پایان کتاب نیز تصاویری از برخی صحنهها� فیلم موشت چاپ شده است. بخش موشت و مطبوعات، شامل گزیدها� است از نقلقولها� منتقدان درباره این فیلم. در یکی از نقلقولها� این بخش از قول سباستین روله، درباره موشت میخوانی�: «مهم این است که برسون خسته از درکنشد� توسط اکثریت و بخش بزرگی از اقلیت، با موشت برای اولینبا� به سوی دیگری میرو� و تماشاگر را با خود به سواحل بخشنده سینما و سرزمینها� دور سینماتوگراف میبر�. او این کار را با اثر ساده و مستقیما قابل دسترسی که بهترین معرف سبک او است، شاهکار ناب گذشته و آینده، انجام میده�. با این واسطه موشت اثری فداشد� است. فداشدن� که مثبت تلقی میشود� چون ریشه در شرح ارکان اساسی سینمای برسون دارد. همچنین شرح اثری است محوشده و ازهمگسیخت� که ما سعی در یافتن حدود آن، اگر حدودی داشته باشد، داریم».
ستاره باز
«ستاره باز»، رمانی است از رومن گاری که با ترجمه مهدی نسرین از طرف نشر مرکز منتشر شده است. وقایع این رمان در کشوری در آمریکای� جنوبی میگذرد� کشوری که دیکتاتوری بهنا� خوزه آلمایو در آن مخالفان خود را قتلِعا� میکن�. در آغاز رمان میخوانی� دکتر هووارت، یک کشیش معروف آمریکایی، در حال سفر به کشور این دیکتاتور مخوف است. دکتر هووارت رؤیای اصلاح جهان و نجات مردم از شیطان را در سر دارد و اکنون راهی سفر به کشوری است که یک شیطان مجسم، بهنا� خوزه آلمایو در آن جولان میده� و جالب اینکه همین خوزه آلمایو کسی است که از دفتر روابطعمومیا� در آمریکا برای دکتر هووارت پولی بهعنوا� اعانه فرستاده شده است. دکتر هووارت روایتها� ضدونقیضی درباره آلمایو شنیده است. او نخستینبا� است که به این کشور آمریکای جنوب� سفر میکن� و دلیل سفرش این است که میدان� «این کشور به سخنان و کمک او نیاز مبرمی دارد. پایتخت کشور از لحاظ گناه یکی از بدنامتری� نقاط در کل نیمکر� غربی» است.
«ستاره باز»، رمانی است از رومن گاری که با ترجمه مهدی نسرین از طرف نشر مرکز منتشر شده است. وقایع این رمان در کشوری در آمریکای� جنوبی میگذرد� کشوری که دیکتاتوری بهنا� خوزه آلمایو در آن مخالفان خود را قتلِعا� میکن�. در آغاز رمان میخوانی� دکتر هووارت، یک کشیش معروف آمریکایی، در حال سفر به کشور این دیکتاتور مخوف است. دکتر هووارت رؤیای اصلاح جهان و نجات مردم از شیطان را در سر دارد و اکنون راهی سفر به کشوری است که یک شیطان مجسم، بهنا� خوزه آلمایو در آن جولان میده� و جالب اینکه همین خوزه آلمایو کسی است که از دفتر روابطعمومیا� در آمریکا برای دکتر هووارت پولی بهعنوا� اعانه فرستاده شده است. دکتر هووارت روایتها� ضدونقیضی درباره آلمایو شنیده است. او نخستینبا� است که به این کشور آمریکای جنوب� سفر میکن� و دلیل سفرش این است که میدان� «این کشور به سخنان و کمک او نیاز مبرمی دارد. پایتخت کشور از لحاظ گناه یکی از بدنامتری� نقاط در کل نیمکر� غربی» است.
«نگاه واقعی: نظریه فیلم پس از لاکان»، کتابی است از تاد مکگوا� که با ترجمه بهمن خالدی از طرف نشر مرکز منتشر شده است. در بخشی از پیشگفتا� کتاب، درباره رویکرد نظری آن، چنین میخوانی�: «در کتاب حاضر، یک نظریه روانکاوان� فیلم را بسط میدهی� که خود فیلم را نقطه عزیمت میگیر�. از زمینه تاریخی تولید و دریافت فیلمه� بحث نمیکنی� و وقتی از تماشاگر حرف میزنیم� از تماشاگری سخن میگویی� که خودِ زمینه فیلم میطلب� و نه تماشاگر تجربی، البته هیچ فیلمی زمینه تاریخی و تماشاگران خود را نادیده نمیگیرد� اما زمینه و تماشاگر بیرون از رابطه با متن سینمایی نیستند. هر فیلمی در پرداخت هنری خود حامل زمینه خویش است و از طریق شیوه خطابکردن� تماشاگرش را میساز�. این کتاب معتقد است گرچه کسی نمیتوان� نسبتب� زمینه تولید و دریافت فیلم بیاعتن� باشد، اما باید وجود آنها را در درون فیلم بیابد نه بیرون از آن. اگر تولید و دریافت فیلم را درون فیلم بازجوییم، نظریه فیلم دوباره ممکن خواهد شد. همین گرایش به زمینهیاب� بود که فضایی را که در آن میتوا� درباره فیلم نظریهپرداز� کرد، از بین برد. پاسخ مناسب دفاع واپسگرایان� از متن در برابر زمینه نیست، بلکه دستیاز� به درهمبافت� زمینه و متن، یعنی درونماندگار� زمینه در متن است. هر متن سینمایی ذاتا حامل تجلیات وضعیت تاریخی خویش است، همانطو� که شرایط دریافت خود را پیشبین� میکن�. ما تاریخ و تماشاگر را با تفسیر فیلم درمییابیم� نه با پژوهش در بایگانیه� و پرسش از تماشاگران». نویسنده کتاب علاوهب� پیشگفتار� که بخشی از آن آمد، یک پیشگفتا� هم برای ترجمه فارسی کتاب نوشته است. کتاب، جدا از مقدمه و دو پیشگفتار� شامل چهار بخش است با عنوانها�: «سینمای فانتزی/ نمایش مازاد»، «سینمای میل/ غیاب در میان ملأ تصویر»، «سینمای تلفیق/ پیوند میل و فانتزی» و «سینمای تقاطع/ برخوردهای میل و فانتزی».
«فیلم و فرمالین» با عنوان فرعی کالبدشکافی روایت در سینما، عنوان کتابی است از رضا کاظمی که بهتازگ� در نشر مرکز منتشر شده است. نویسنده در دیباچه کتاب اشاره کرده که این اثر میکوش� طیف وسیعی از خوانندگان را مخاطب خود قرار دهد؛ از علاقهمندا� ساده سینما تا منتقدان فیلم و از مشتاقان فیلمنامهنویس� و فیلمساز� تا فیلمنامهنویسا� و فیلمسازا�. این کتاب در گام نخست میخواه� تماشای فیلم را بهعنوا� «یک تجربه لذتبخ� بیبدی� و ناب» عرضه کند و اولویت مهمش را انتقال «لذت منحصربهفر� سینما» دانسته است، اما بحث اصلی کتاب، آنطو� که از عنوان فرعیا� هم برمیآید� روایت و عناصر بنیادین آن در سینماست: «تجزیه یا کالبدشکاف� یک فیلم به عناصری مثل پیرنگ، زمان، مکان، شیوهها� ایجاد کنشمندی و کشش دراماتیک، پایانبند� و... دو کارکرد درهم تنیده دارد: در یک روند مهندسی معکوس، آشنایی با این عناصر میتوان� برای علاقهمندا� به فیلمنامهنویس� و فیلمساز� در آفرینش یک روایت سینمایی سودمند باشد و دوم، منظری به تحلیل فیلمه� و چگونگی رویکرد به آنها میگشای�. بسیاری از فصلها� این کتاب میتوانن� چنان گسترش یابند که بهتنهای� کتابی سنگین و پرورق را شکل دهند، اما نیتم از نگارش و تدوین این سرفصلها� رسیدن به شناختی موجز و درعینحا� مؤثر از اجزای شکلدهند� روایت سینمایی بوده است». کتاب در این راه گاه از روایتها� ادبی هم بهره گرفته تا تصویر کاملتر� از موضوع به دست دهد. موضوعاتی که در فصلها� مختلف کتاب ارائه شدهان� همگی در پیوند با هم هستند و کتاب در ١٣ فصل با این عناوین تدوین شده: «کنشمند� روایت: اتفاق، سیبی است که میافتد»� «جایگاه راوی: خوشا نظربازیا که تو آغاز میکنی»� «مکان و اقلیم در روایت: جا و جغرافیا»، «زمان در روایت: یکی بود یکی نبود»، «پیرنگ در روایت: حدیث نامکرر»، «تعلیق و پیچش: آدرنالین و لذت»، «پایانبند�: تا لحظه مرگ کوزت و مایکل کورلئونه»، «جهانبین� و بنیان متن: فیل در تاریکی»، «شخصیت در روایت: فردی برای تمام فصول»، «نشانه و معنا: رهگذران کوچهها� بنبست»� «قرارداد متن: بازی گربه و بیسیم»� «پستمدرنیس�: دود پراکندهشده� و «ضددراماتیک: فراموش کن و سپس شروع کن». در بخشی از فصل دوم کتاب که به جایگاه راوی مربوط است، درباره روایت در سینما میخوانی�: «بسیاری از رویکردهای نبوغآمی� برای گشایش روایت در همان دههها� نخست شکلگیر� سینما به کار گرفته شدهان� (مثلا نگاه کنید به نامها� برای سه� همسر ساخته جوزف ال.منکیهویت�) اما سینما در ادامه هم فارغ از نوآوری در شیوه روایت نبوده است. لارس فنتری� در فیلم عجیب و ستایشبرانگی� اروپا نمونه والایشیافت� آنچ� را که در شهر عریان (جولز داسین) ذکر شد به کار گرفته است. در این فیلم دانای کل که انگار بازتابنده ندای درونی ناقهرمان سرگردان و پریشان فیلم است به شکلی پیشگویانه از کنشمندیها� او در ثانیهها� هراس و تردید سخن میگوی� و هربار پیشبینیهای� (که همراه با ثانیهشمار� است) به وقوع میپیوند�. این شیوه رفتهرفت� به قراردادی میان مخاطب و متن تبدیل میشو� و تأثیر ویرانگر و هولناکش را در سکانس پایانی فیلم بر مخاطب میگذارد�.
«کتاب اژدهایان» با عنوان فرعی دوران باستان، قرون وسطا و بعد؛ کتابی است نوشته «راجر لنسلین گرین» که بهتازگ� با ترجمه شاهده سعیدی در نشر مرکز منتشر شده است. راجر لنسلین گرین نویسنده انگلیسی متولد ١٩١٨ است که در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرد و با ورود به عرصه نویسندگی بیشتر در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان و بهخصو� بازنویسی افسانهها� کهن و اسطورهه� به فعالیت پرداخت. ازجمله آثار او در این حوزه میتوا� به «افسانهها� قهرمانان یونانی»، «افسانه تروا»، «افسانهها� مصر باستان»، «شاه آرتور و سلحشوران میز گرد» و «ماجراهای رابینهود� اشاره کرد. گرین همچنین براساس افسانهها� قدیمی داستانها� فانتزی هم نوشته و بهج� این درزمینه زندگینامهنویس� نیز کتابهای� منتشر کرده که در اینجا نیز بیشتر به ادبیات کودک توجه داشته است.
«کتاب اژدهایان» اولینبا� در سال ١٩٧٣ منتشر شد و در متن اصلی کتاب این توضیح کوتاه درباره این اثر آمده است: «هر سلحشور صاحبنام� باید زمانی نیزها� را با تن اژدهایی آشنا کرده باشد و هیچ غار تیرهوتار� بدون وجود اژدهایی که در عمق آن روی گنجی چنبره زده باشد، غار نیست. در این مجموعه بینظی� که راجر لنسلین گرین گردآوری کرده است، هم سلحشوران و هم اژدهایان این انتظارات را به بهترین وجه برآورده میکنن�. این مجموعه هم اژدهای یونانی دارد و هم اژدهای چینی و البته جورج قدیس و اژدهایش، سر تریستام دلاور و سر لانسلوت هریک با نبردی دلیرانه حضور دارند و همچنین هیولاهایی ترسناک از منابعی با شهرت کمتر و لنسلین گرین برای آنکه نشان دهد روزگار اژدهایان به سر نیامده است، چند داستان قرن بیستمی، ازجمله داستانهای� از نسبیت، تالکین و لوییس را در این کتاب گنجانده است». گرین در این کتاب اسطورهها� یونانی و داستانها� قرون وسطا را با زبانی امروزی بازنویسی کرده و قصهها� عامیانه را نیز به روایت خود و دیگر نویسندگان نوشته است، اما داستانه� و شعرهای مربوط به قرن بیستم از متن اصلی همانطو� که بودهان� نقل شدهان�. «کتاب اژدهایان» در چهار فصل نوشته شده و عناوین فصله� عبارتند از: اژدهایان دوران باستان، اژدهایان قرون وسطا، اژدهایان قصهها� عامیانه و اژدهایان دورهها� بعد. نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره موضوع اثر نوشته: «در این کتاب که درباره اژدهایان است، کوشیدها� تا جایی که میشو� در جستوجو� داستانه� به عقب برگردم-از حماسهها� یونان و رم، ایسلند و دانمارک گرفته تا رمانسها� بیزانسی و قرون وسطایی و قصهها� عامیانه بسیاری از سرزمینه�- و بعد آنها را تا قصهها� ادیبانه نویسندگانی چون اسپسنر، ا�. نسبیت و سرانجام تالکین و لوییس دنبال کنم. ولی بسیاری از داستانها� تازهت� دیگر درباره اژدها وجود دارد. نه فقط داستانها� کوتاه بلکه کتابهای� طولانیت� که بریدن و بیرونآورد� اژدهایشان به آنها صدمه میزند� مثلا نسبیت کتابی کامل درباره اژدهایان نوشته که از آن فقط یک داستان در این کتاب آمده است». راجر لنسلین گرین، از شاگردان و دوستان نزدیک «سی. اس. لوییس» بود و به همراه او و تالکین، گروهی مشهور را در دانشگاه آکسفورد تشکیل دادند که به موضوع فانتزی میپرداختن�.
«کتاب اژدهایان» اولینبا� در سال ١٩٧٣ منتشر شد و در متن اصلی کتاب این توضیح کوتاه درباره این اثر آمده است: «هر سلحشور صاحبنام� باید زمانی نیزها� را با تن اژدهایی آشنا کرده باشد و هیچ غار تیرهوتار� بدون وجود اژدهایی که در عمق آن روی گنجی چنبره زده باشد، غار نیست. در این مجموعه بینظی� که راجر لنسلین گرین گردآوری کرده است، هم سلحشوران و هم اژدهایان این انتظارات را به بهترین وجه برآورده میکنن�. این مجموعه هم اژدهای یونانی دارد و هم اژدهای چینی و البته جورج قدیس و اژدهایش، سر تریستام دلاور و سر لانسلوت هریک با نبردی دلیرانه حضور دارند و همچنین هیولاهایی ترسناک از منابعی با شهرت کمتر و لنسلین گرین برای آنکه نشان دهد روزگار اژدهایان به سر نیامده است، چند داستان قرن بیستمی، ازجمله داستانهای� از نسبیت، تالکین و لوییس را در این کتاب گنجانده است». گرین در این کتاب اسطورهها� یونانی و داستانها� قرون وسطا را با زبانی امروزی بازنویسی کرده و قصهها� عامیانه را نیز به روایت خود و دیگر نویسندگان نوشته است، اما داستانه� و شعرهای مربوط به قرن بیستم از متن اصلی همانطو� که بودهان� نقل شدهان�. «کتاب اژدهایان» در چهار فصل نوشته شده و عناوین فصله� عبارتند از: اژدهایان دوران باستان، اژدهایان قرون وسطا، اژدهایان قصهها� عامیانه و اژدهایان دورهها� بعد. نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره موضوع اثر نوشته: «در این کتاب که درباره اژدهایان است، کوشیدها� تا جایی که میشو� در جستوجو� داستانه� به عقب برگردم-از حماسهها� یونان و رم، ایسلند و دانمارک گرفته تا رمانسها� بیزانسی و قرون وسطایی و قصهها� عامیانه بسیاری از سرزمینه�- و بعد آنها را تا قصهها� ادیبانه نویسندگانی چون اسپسنر، ا�. نسبیت و سرانجام تالکین و لوییس دنبال کنم. ولی بسیاری از داستانها� تازهت� دیگر درباره اژدها وجود دارد. نه فقط داستانها� کوتاه بلکه کتابهای� طولانیت� که بریدن و بیرونآورد� اژدهایشان به آنها صدمه میزند� مثلا نسبیت کتابی کامل درباره اژدهایان نوشته که از آن فقط یک داستان در این کتاب آمده است». راجر لنسلین گرین، از شاگردان و دوستان نزدیک «سی. اس. لوییس» بود و به همراه او و تالکین، گروهی مشهور را در دانشگاه آکسفورد تشکیل دادند که به موضوع فانتزی میپرداختن�.
نوبت سگه�
«نوبت سگها»� مجموعه داستانی است از سروش چیتسا� که از طرف نشر مرکز منتشر شده است. این مجموعه شامل ١٣ داستان است به نامها�: «کوچ»، «آستان متبرک میرزا آقا»، «جنزدگان»� «جنگ و صلح»، «شاپرک»، «دنداندرد»� «به آسانی»، «رگ درخت»، «سرمد»، «وضعیت نهایی»، «پراید سفید»، «چرخ فلک» و «باباجان». در بیشتر داستانها� این مجموعه، در عین تنوع موضوع و مضمون، رد زندگی طبقه متوسط شهری و ویژگیه� و تنشها� خاص این زندگی به چشم میخور�. مثل داستان «دنداندرد� که در آن با روایتی طنزآمیز از زندگی آشفته کارمندی مواجهیم که به آخر خط رسیده است. شخصیتها� داستانها� مجموعه «نوبت سگها� آدمها� امروزیان� که گاه با گذشتها� مبهم و مشکوک، گاه با اکنونِ آشفته و درهم برهم و گاه با اوهام و اشباحی که در اطرافشا� پرسه میزنن� درگیرند. در داستان «دنداندرد� این زندگیِ آشفته اکنون است که با پرسپکتیوی از گذشتها� که به این اکنون ختم شده، شخصیت اصلی داستان را به ته خط رسانده است. در داستان «کوچ»، راوی با گذشته مبهم و مشکوک خانوادگی خود درگیر است و در داستان «جنزدگان»� اوهام و اشباح پا به قلمرو رئالیستی داستان میگذارن� و در داستان «جنگ و صلح» مرگ یک دوست، به مرور خاطراتی پراکنده میانجام� که گوشههای� از رازی را که به فردِ مرده مربوط میشون� آشکار میکنن�. در مجموع میتوا� گفت که شخصیتها� داستانها� مجموعه «نوبت سگها»� اغلب با کلافهای� سردرگم در زندگیشا� مواجهند. آنچ� در پی میآی� سطرهایی است از داستان «دنداندرد� از این مجموعه: «صبح روزی که اکبر بهرامی تصمیم داشت خودش را بکشد با همه� اهل خانه دعوایش شد. شب قبل، عکسه� را گذاشته بود جلویش و از سیاهسفی� تا رنگی همه را چیده بود به ترتیب قد کنار هم و زل زده بود به همانی که با لباس سربازی و دوتا ستاره روی دوشش گرفته بود و هنوز کلی مو داشت. زیر عکسها� سررسید خرج و برج باز مانده بود. وسط صفحه� دوم مرداد یک خط بود؛ یک سمتش حقوق ماه و طرف دیگر فهرستی درهم تا پایین صفحه. پولِ کشیدن دندان خرابش، اجاره� خانه و کاسکویی که سعید از یک سال پیش، جایزه� شاگرد اولی، خواسته بود، از فهرست خرجه� جا مانده بود و بهرامی وقتی این را فهمید که ماشین حسابش دیگر چشمک میز�. دفتر را بلند کرده بود بکوبد به دیوار که قبض برق و تلفن و چند کاغذ دیگر از لایش آوار شد و او تازه یادش آمد زن و بچهها� را، که همان کنار، توی هال خوابیده بودند، ممکن است بیدار کند. لای کاغذها عکسی از یکسالگ� ستاره بود که توی تشت کوچک پر آبی میخندی�. دفتر را گذاشت روی میز میرزابنویسیاش� دستش را به دیوار گرفت و بلند که شد زانویش ترق صدا کرد. دلش برای عکسها� قدیمش تنگ شده بود. کورمال خودش را کشاند به اتاق کار و، پی آلبومهای� که ساله� کسی سراغشان را نگرفته بود، تا کمر خم شد توی صندوقچه� جهاز زنش. از لای درِ اتاقِ روبهر� که در تسخیر پدرش بود، زوزه � خرناسها� بیرون میخزی� و نور چراغ مطالعها� که انتهای هال روشن کرده بود روی دیوار میلرزی�. اتاق کار اسمی بود که دخترش به پستو داده بود و همان شگرد زنش پری را واداشته بود که اسم پستو را بگذارد اتاق مطالعه. با این حال پستو هنوز پستو بود...»
«نوبت سگها»� مجموعه داستانی است از سروش چیتسا� که از طرف نشر مرکز منتشر شده است. این مجموعه شامل ١٣ داستان است به نامها�: «کوچ»، «آستان متبرک میرزا آقا»، «جنزدگان»� «جنگ و صلح»، «شاپرک»، «دنداندرد»� «به آسانی»، «رگ درخت»، «سرمد»، «وضعیت نهایی»، «پراید سفید»، «چرخ فلک» و «باباجان». در بیشتر داستانها� این مجموعه، در عین تنوع موضوع و مضمون، رد زندگی طبقه متوسط شهری و ویژگیه� و تنشها� خاص این زندگی به چشم میخور�. مثل داستان «دنداندرد� که در آن با روایتی طنزآمیز از زندگی آشفته کارمندی مواجهیم که به آخر خط رسیده است. شخصیتها� داستانها� مجموعه «نوبت سگها� آدمها� امروزیان� که گاه با گذشتها� مبهم و مشکوک، گاه با اکنونِ آشفته و درهم برهم و گاه با اوهام و اشباحی که در اطرافشا� پرسه میزنن� درگیرند. در داستان «دنداندرد� این زندگیِ آشفته اکنون است که با پرسپکتیوی از گذشتها� که به این اکنون ختم شده، شخصیت اصلی داستان را به ته خط رسانده است. در داستان «کوچ»، راوی با گذشته مبهم و مشکوک خانوادگی خود درگیر است و در داستان «جنزدگان»� اوهام و اشباح پا به قلمرو رئالیستی داستان میگذارن� و در داستان «جنگ و صلح» مرگ یک دوست، به مرور خاطراتی پراکنده میانجام� که گوشههای� از رازی را که به فردِ مرده مربوط میشون� آشکار میکنن�. در مجموع میتوا� گفت که شخصیتها� داستانها� مجموعه «نوبت سگها»� اغلب با کلافهای� سردرگم در زندگیشا� مواجهند. آنچ� در پی میآی� سطرهایی است از داستان «دنداندرد� از این مجموعه: «صبح روزی که اکبر بهرامی تصمیم داشت خودش را بکشد با همه� اهل خانه دعوایش شد. شب قبل، عکسه� را گذاشته بود جلویش و از سیاهسفی� تا رنگی همه را چیده بود به ترتیب قد کنار هم و زل زده بود به همانی که با لباس سربازی و دوتا ستاره روی دوشش گرفته بود و هنوز کلی مو داشت. زیر عکسها� سررسید خرج و برج باز مانده بود. وسط صفحه� دوم مرداد یک خط بود؛ یک سمتش حقوق ماه و طرف دیگر فهرستی درهم تا پایین صفحه. پولِ کشیدن دندان خرابش، اجاره� خانه و کاسکویی که سعید از یک سال پیش، جایزه� شاگرد اولی، خواسته بود، از فهرست خرجه� جا مانده بود و بهرامی وقتی این را فهمید که ماشین حسابش دیگر چشمک میز�. دفتر را بلند کرده بود بکوبد به دیوار که قبض برق و تلفن و چند کاغذ دیگر از لایش آوار شد و او تازه یادش آمد زن و بچهها� را، که همان کنار، توی هال خوابیده بودند، ممکن است بیدار کند. لای کاغذها عکسی از یکسالگ� ستاره بود که توی تشت کوچک پر آبی میخندی�. دفتر را گذاشت روی میز میرزابنویسیاش� دستش را به دیوار گرفت و بلند که شد زانویش ترق صدا کرد. دلش برای عکسها� قدیمش تنگ شده بود. کورمال خودش را کشاند به اتاق کار و، پی آلبومهای� که ساله� کسی سراغشان را نگرفته بود، تا کمر خم شد توی صندوقچه� جهاز زنش. از لای درِ اتاقِ روبهر� که در تسخیر پدرش بود، زوزه � خرناسها� بیرون میخزی� و نور چراغ مطالعها� که انتهای هال روشن کرده بود روی دیوار میلرزی�. اتاق کار اسمی بود که دخترش به پستو داده بود و همان شگرد زنش پری را واداشته بود که اسم پستو را بگذارد اتاق مطالعه. با این حال پستو هنوز پستو بود...»