ŷ

داستان كوتاه discussion

13 views
شعرگون

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Fereshte (new)

Fereshte | 99 comments کجاست خانه، من کجايم
فرشت

دور است خانه، دور، دور
من در کوچه‌ها� بيگانه می‌گرد�
خانه دور است و نيست
من در لابلاي آجرهاي دوده گرفته مي‌غلط�
کجاست خانه، کجاست؟
من از جلوي درهاي بسته مي‌گذر�
کجاست آن نورِ آشنا،
گرمي خورشيد من از پنجره‌ها� باز؟
من در نگاه‌ها� سرد نفرت از پشت شيشه‌ها� بسته
خون‌آلو� مي‌شو�
کجاست آن آب صاف و آن قطره‌ها� سبک،
بر برگ‌ها� تازه شکفته‌� گل‌ها� من؟
من در هوايي سرد و خفه،
در تاريکي فاصله‌ها� شب و روز
چه غمگين می‌دو�
کجاست خاکِ من، آن خاک بهشتی‌ا�
با نرمي و گرمي مطبوعش؟
من روي آب‌ها� يخ‌زد� مي‌سُر�
خانه‌ا� دور است و نيست
و دستان آرزوي من بيهوده به سويش گشوده‌اس�
کجاست خانه‌ام� نيست، نيست
در من ياد‌ها� گذشته غوغا مي‌کنن�
و از من صبوري دوري گريخته است
من در سياهي غلطان به ابديتي ناخواسته پيش مي‌رو�


back to top