تو یه نارفیق کهنه من و این شعر سپیدم تو و بوسه یادگاری من ِ بی تو، بی وجودم تو و دست سرد و غمگین من و دست پر امیدم تو و یاره تازه و عشق من و رفتن، نرسیدن می دونم میبینمت یه روز میای می گی که تنهام می دونی می بینمت می گم گل من، بار دردام نمی زاره با تو باشم نمی زاره از تو ونفرت تو راحت جدا شم اما تو می گی دلم گیره پیشت کاشکی ببخشی اما من می گم چرا از عشقمون ساده گذشتی من ولی می بخشمت اما دیگه کاشکی بی کاشکی!
من و این شعر سپیدم
تو و بوسه یادگاری
من ِ بی تو، بی وجودم
تو و دست سرد و غمگین
من و دست پر امیدم
تو و یاره تازه و عشق
من و رفتن، نرسیدن
می دونم میبینمت یه روز میای می گی که تنهام
می دونی می بینمت می گم گل من، بار دردام
نمی زاره با تو باشم
نمی زاره از تو ونفرت تو راحت جدا شم
اما تو می گی دلم گیره پیشت کاشکی ببخشی
اما من می گم چرا از عشقمون ساده گذشتی
من ولی می بخشمت
اما دیگه کاشکی بی کاشکی!
آبان 88