ŷ������

امروز مثله سال گذشته كه تولدم بود و گوشي رو خاموش كرده بودم نزديكاي ظهر همه ي نامه هاتو ريختم رو ميز شلوغ و پلوغم و شروع كردم براي بار نمي دونم شايد هزارم خوندن دونه دونه ي نامه هات، اين ورق ها زماني زير دست تو بوده،‌ت�� لمسش كردي و چه لذتي داره الان لمس كردن دستاي تو!
آي كه چقدر سخته روزاي بي تو، تو اونجا، امروز،ياد من و دستاي من بودي؟

می رسد روزی که بی من روز ها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ یار را باور کنی
می ر سد روزی که تنها در کنار قبر من
شعر های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

تولد من 7/12 و می دونم که امسال سخت ترین تولد زندگیم رو پشت سر خواهم گذاشت... ولی سخت تر از اون روز تولد عشقمه ...

پس نسترن عزيز روز تولد تو نيز مانند اين سالهاي من نياز به تسليت داره تا تبريك!
اما اميدوارم تا اون روز آرامشي پيدا كرده باشي كه شاد باشي و پي در پي و دوان دوان سوي شادي بدوي.

این دل نوشته هاخیلی پر احساسند
...هر بار خوندنشون منو یاد لذتبخش ترین احساس آدمی میندازه

شقايق عزيز هدف اين بخش هم كه بخاطرش درست شد همين بوده و خوشحالم شما حس خوبي داشتي نسبت بهش، منتظره روزنوشته هاي دوستاي ديگه هم هستيم.

تا مست نباشی نبری بار غم یار

آری شتر مست کشد بار گران را