داستان كوتاه discussion
ایمن
date
newest »

تی تی کاش (روی لب های بسته ی من ) رو در آخر، نمی نوشتی
فکر می کنم اگر کتابی از نوشته هات چاپ کنی حسابی پرفروش بشه، حداقل من یکی که از مشتری های پر و پا قرصت خواهم بود
فکر می کنم اگر کتابی از نوشته هات چاپ کنی حسابی پرفروش بشه، حداقل من یکی که از مشتری های پر و پا قرصت خواهم بود

دم مسیحا رو بپااااا
آهان حالا شد
ممنون از حسن نظرت
من خیلی راه در پیش دارم
مریم
خو اسمی که به زبون نمیاد
چطوری بگم بهتره؟
راهنمایی ام کن
پس منظورت از (روی لب های بسته ی من) اسمی هست که به زبون نمی یاد
نمی دونم،تو خودت بهتر می دونی تی تی جون
نمی دونم،تو خودت بهتر می دونی تی تی جون

نمی دونم،تو خودت بهتر می دونی تی تی جون"
راست می گی
خودم باید فکر کنم روش
ممنون از حضورت

حتّی سرطانِ ریه هم شاعرانه می شود
و جای مرگ و زندگی عوض
روی پاکت، پاکت، پاکتِ سیگار
شاعر که باشی
گرانیِ بنزین شاعرانه می شود
و پیاده گام زدن به روی برگ های خیس نیز
شاعر که باشی
دروغ هم برای ات شاعرانه می شود
خیانت عاشقانه می شود
و هرزگیِ پاریسی در تو رخنه می کند
و در ترکِ دیوار هم به دنبالِ مفهومی
و سؤال داری
و کسی پاسخ نمی دهد تو را
و تو می میری، بدون آن که بفهمی
دخانیات عاملِ اصلیِ سرطان و برای سلامتی زیان آور است
یعنی چه
دنیا اگر که خراب شد
خانه ای بسرا
بی هراس از این زلزله های بدون پیش بینی
ایمن
مثل اسمت
روی لب های بسته ی من