ŷ������

ونوس ممنون بابت متن جالبت .
و معرفی کامو و فلسفه اش.
اما مطلبی که باید بگم اینه که بهتره لینک دانلود کتابهایی رو اینجا بذاریم که به هر دلیلی چاپ نمیشه.
کامو و آل احمد ناراحت میشن از دستمون یه وقت

مرده ها هم به خاطر زنده ها ناراحتن.:-)
بیشعوری رو خوندم خیلی جالب بود ممنون ممنون و ممنون

من هم از متن تشکّر می کنم. البته کامو رو باید فقط از روی آثار اش شناخت، چون کامو حرف زیاد می زنه، و حرف هاش گاهی با آثار اش زمین تا آسمون تفاوت داره.��

بیگانه و سقوط مورسو

بیگانه، اثر آلبرت کامو، فیلسوف و نویسنده فرانسوی، از زمان انتشار در سال ۱۹۴۲ در باره قتل یک عرب به دست یک فرانسوی در مستعمره الجزایر همچنان به گونه ای معمایی تاکنون مطرح باقی مانده است۰
مورسو، قهرمان یا در واقع ضد قهرمان این داستان در یک درگیری از روی حسادت برادر دوست دختر موریایی خود را در رابطه با یک دلال محبت که در همسایه گی اش زندگی میکند (ریموند) با شلیک چندگلوله ـ با یا بدون دلیل ـ به قتل میرساند۰

در پس زمینه ی محاکمه ای که در رابطه با این پرونده در بخش دوم داستان می آید،این پرسش مطرح میگردد که آیا این قتل با انگیزه ی دفاع از خود یا اینکه جنایت بوده است؟ آیا مورسو میبایستی محکوم به حبس، یا اینکه به گیوتین سپرده شود؟

در جریان این دعوا در آغاز محاکمه به گونه ای اسرارآمیز واقع ای مطرح میگردد که من ـ راوی در این داستان آغاز به تعریف آن میکند۰ به خاک سپاری مادرش۰یا آنطور که او میخواندش: ماما۰
از این روی نکته اصلی در خطابه دادستان تأکید بر آن دارد که میان خاکسپاری مادر و شلیک به مرد عرب لزوماً میبایستی رابطه ای ژرف وجود داشته باشد۰ مورسو قادر به توضیح در مورد عدم نگرانی خویش از آنچه که جامعه از نظر اخلاقی بر آن انگشت میگذارد نیست۰ او به وکیل خود اعتراف مینماید: خُب این معلومه که ماما رو دوستش دارم، اما این چیزی رو روشن نمیکنه۰ همه ی آدمای سالم و طبیعی کم و بیش مرگ اون کسایی رو که خیلی دوستشون دارن آرزو میکنن۰
بدینگونه دادگاه حکم اعدام مورسو را صادر میکند۰

تا به امروز انگیزه ی قتل مرد عرب به دست مورسو در تاریکی و معما باقی مانده است۰ انسان اخلاقی عرفاً این را یک جنایت تلقی میکند۰ جنایت در یک رخداده ای مضحک و خنده دار۰
برای بسیاری بیگانه روایتی است از معنا داشتن یا بی معنا بودن زندگی که مورسو شخصیت اصلی آن است۰ آن مفهوم فلسفی که کامو در همان سال انتشار این داستان در کتاب دیگری به نام افسانه ی سیزیفوس تحت فلسفه ی پوچی بدان موضوعیت میبخشد و از این روی این هر دو اثر همراه با درام کالیگولا یکجا بعنوان بیان سه گانه ی فلسفه ی پوچی کامو که دائماً در آنها بر بی تفاوتی و بی معنایی زندگی تکرار و تأکید شده ، مطرح میگردد۰


در بیگانه اتهام تا حدودی مشکوک که به مورسو وارد میشود، و رابطه ی بسیار پیچیده و شخصی او با مادرش که خود آنرا فرافکنی ناگهانی آگاهی و درد رنج بی پایان پس از واقعه دانسته و از این طریق راهی برای اثبات بی گناهی و تبرئه ی خویش میجوید، همه و همه انگیزه ی بازگشایی این پرونده است۰
راجر استاک، ادیب آمریکایی مدت سی سال است در جلسات دروس دانشگاهی از بازخوانی و تحلیل رمان بیگانه برای دانشجویان خویش جهت بررسی مقوله ی عدم تعلقات اخلاقی در پرونده هایی که علت جرم در آنها نامعلوم و مشکوک باقیمانده و گویی از جانب دستگاه قضایی رسماً نادیده انگاشته شده، استفاده مینماید۰
این پروفسور شراکت و تصمیم گیری و احتمالاً قضاوت خواننده ی این رمان را در گزارش من ـ راوی بدون اینکه عملاً خود در واقعه حضور داشته باشد، به شدت محکوم مینماید و از آنجا دفاعیه ای بیرون میکشد که تمرکز بر بازگشت به ارزشهای اصیل اخلاقی در انسان دارد۰ آنچه که میتوان آنرا در گفته ی او در آغاز این دفاعیه بازشناخت: اینکه انسان بسیار آسان این نکته را نادیده می انگارد که هیچ فرمی از زندگی که بتوان نام انسان بر او نهاد، نمیتوان یافت که از یک حداقلی در احساس مسئولیت به خود و در رابطه با دیگر انسانها برخوردار نباشد۰
آیا واقعاً این گفته میتواند پیام کامو در بیگانه باشد؟
هنوز هم بدرستی نمی دانیم چرا مورسو به زور و خشونت متوسل می گردد۰

ممنون

هورا تا آخر خواندم، بسیار جالب

سپاسگزارم ونوس عزیزم

مرسی و ممنون
سپاسگذارم دوست گرامی

دارم بيگانه رو مي خونم و خيلي لذت بخشه برام