هامسون دوست داشت که شخصیت هاشو� تو کتاب های دیگه اش استفاده کنه برای خوندن این کتاب اول باید بنونی رو خونده باشین و اگه پان رو هم خونده باشین بهتره. پاهامسون دوست داشت که شخصیت هاشو� تو کتاب های دیگه اش استفاده کنه برای خوندن این کتاب اول باید بنونی رو خونده باشین و اگه پان رو هم خونده باشین بهتره. پان، شخصیتی ک بسیار تاثیر گذار بود و قدرتش ادمو مبهوت میکرد، تو این کتاب فقط تاثیرشو روی زنی میبینیم ک اونم مثل پان قوی بود و همین کارو خراب کرد...more
هشت داستان تلخ قطعه هایی کوچک از زندگی، افراد مختلف و شرایط مختلف نویسنده ای ریز بین که جزئیات رو دوست داره، و نشون میده که از اتفاقات ساده نباید ساده گهشت داستان تلخ قطعه هایی کوچک از زندگی، افراد مختلف و شرایط مختلف نویسنده ای ریز بین که جزئیات رو دوست داره، و نشون میده که از اتفاقات ساده نباید ساده گذشت...more
داستان با توصیف جنگل و محیطی زیبا توسط خود پان شروع میشه پان شکارچی ئه و سی چهل سالشه به جز فصل آخر، کل داستان توسط خود پان روایت میشه توصیفات خیلی زیبا داستان با توصیف جنگل و محیطی زیبا توسط خود پان شروع میشه پان شکارچی ئه و سی چهل سالشه به جز فصل آخر، کل داستان توسط خود پان روایت میشه توصیفات خیلی زیبا هستن و انرژی ای که پان از محیط اش و از تنهاییش میگیره به خواننده منتقل میشه پان از تنهایی خودش خیلی لذت میبره. توصیفاتش شبیه به توصیفات ورتر ئه روایت داستان خیلی جذابه و اصلا تکراری یا ملالت آور نمیشه پان کارهای عجیبی میکنه مثل فرستادن جسد سگ اش برای عشق اش یا اداختن کفش توی رودخونه فهمیدن دلیل کارهاش خیلی سخت نیس هامسون شخصیت هایی رو می� آفرینه که وابستگی به هیچکس و هیچ چیز ندارن تسلیم نمیشن و نمیذارن قوانین دنیا تغییرشون بده نمونه دیگرش توی رمان گرسنه بود که اونجا هم شخصیتی رو میدیدیم که بی نهایت مغرور بود تسلیم نمیشد و برای چیزی ک میخواست تلاش میکرد پنج ستاره به خاطر حسی که در من ایجاد کرد...more
فیلم جایی برای پیرمرد ها نیست جزو فیلمهای مورد علاقه ام بوده و هست. به خاطر رک بودنش، نمایشی نبودنش و موارد دیگه. ولی یکم دیر با نویسنده رمانش آشنا شدفیلم جایی برای پیرمرد ها نیست جزو فیلمهای مورد علاقه ام بوده و هست. به خاطر رک بودنش، نمایشی نبودنش و موارد دیگه. ولی یکم دیر با نویسنده رمانش آشنا شدم. کورمک مک کارتنی زندگی عجیبی داشته که خودش قابلیت کتاب شدن رو داره و آشنا شدن با نویسنده، اینجا برای درک بهتر کتاباش لازمه. داستان جذابی بود، البته نمیدونم چرا باید به این حجم بزرگ از فلاکت و فاجعه، صفت جذاب رو بچسبونم. پسر کوچیک� جز راست چیزی نمیگه و به همه میخواد کمک کنه، ولی باباش میدونه با این کارا شانس زنده موندنشون چقد میاد پایین. پدر از قانون طبیعت پیروی میکنه (بکش تا کشته نشی). موضوعات اخلاقی به چالش کشیده میشه. وقتی با این پدر و پسر میری جلو میفهمی که تو همه اون شرایط با پسرش موافقی ولی مثل باباش تصمیم میگیری. میدونی درست چیه ولی نمیری سمتش، کاری که همیشه خدا انجام میدیم....more