جاناتان هایت در کتاب ذهن درستکار نشان می دهد که روانشناسی اخلاق که حوزه تحقیق خود نویسنده هم هست نقش اصلی در درک سیاست و مذهب را دارد . او تلاش کرده پجاناتان هایت در کتاب ذهن درستکار نشان می دهد که روانشناسی اخلاق که حوزه تحقیق خود نویسنده هم هست نقش اصلی در درک سیاست و مذهب را دارد . او تلاش کرده پاسخی برای کنار نیامدن با همدیگر پیدا کند . این که چگونه به گروههایی متخاصم تقسیم می شویم که هریک خود را درست می دانیم . کتاب هایت سه بخش اصلی دارد و هر بخش آن چهار فصل دارد . از آن جایی که هر بخش کتاب هم نسبتا طولانی ایست و هم تحقیقات زیادی را شامل شده ، نویسنده در انتهای هر بخش خلاصه ای از آنرا هم بیان کرده که برای افرادی که مانند من خواهان مطالعه ای منظم و طبقه بندی شده هستند بسیار مفید است . ذهن درستکار به اندازه ای مطلب مفید دارد که به هیچ گونه نمی توان آن را به صورتی خلاصه شرح داد یا برای آن ریویو مختصری ای نوشت . در کتاب او هم فیلسوفانی مانند دیوید هیوم ، امانوئل کانت ، استوارت میل ، جرمی بنتام حضور دارند و هم داروین زیست شناس و نظریه تکامل او . هایت سری به سیاست هم زده و بخش های نسبتا زیادی از کتاب را به سیاست داخلی آمریکا و برتری بیشتر جمهوری خواهان بر دموکرات ها اختصاص داده و البته راه کارهایی هم برای کاهش سلطه آنان ارائه داده . راهی که جاناتان هایت پیموده با تاکید او بر اول ادراک سپس استدلال شروع می شود ، آنچه او اولین اصل از روانشناسی اخلاق می نامد . او با استفاده از مدل شهودگرایانه اجتماعی ، ذهن خردگرا را توهم نامیده و آنرا به چالش می کشد . آنچه هایت در بخش اول به آن استناد کرده بیشتر دیوید هیوم و نفی خردگرایی او و پذیرش شهود گرایی بوده . مثال او هم همان فیل و فیل سوار معروف است که در کتاب فلسفه خوشبختی هایت بارها از آن استفاده کرده . هدایت فیل دست فیل سوار نیست و او اثر کمی بر فیل دارد . بنابراین اگر عقل و استدلال را مانند فیل سوار و شهود و احساسات را همانند فیل بدانیم ، عقل یا فیل سوار نیست که قدرت و اختیار تصمیم گیری دارد . بخش اول کتاب او چهار فصل اخلاقیات از کجا می آیند ، سگ شهود گرا و دم عقلانی اش ، فیلها حکمرانی می کنند و به من رای دهید را شامل می شود . نتیجه ای که هایت گرفته همان ارجح یا اول بودن ادراک نسبت به احساسات است . او منکر اهمیت استدلال در تغییر نگاه نشده اما ریشه عمده اتفاقات روان شناسی اخلاق را در شهود دانسته است . دومین اصل روانشناسی اخلاقی را هایت اخلاقیات چیزی فرای آسیب نرساندن و انصاف است نام گذاشته . او در این بخش ذهن درستکار را به یک زبان با شش گیرنده چشایی تشبیه کرده . مراقبت - آسیب ، آزادی � ظلم ، انصاف � تقلب ، وفاداری � خیانت ، اطاعت � مخالفت ، تقدس � تنزل بنیان های اخلاقی یا همان گیرنده های چشایی هستند . او در این بخش به تناوب از نظریات امیل دورکهایم استفاده کرده و آرای او را به واسطه نمایش علت ارزش مبانی متحد کننده وفاداری ، اطاعت و تقدس مهم دانسته . مهمترین نتیجه این بخش را می توان تردید نسبت به وحدت گراهای اخلاق دانست . هایت خواننده را به تردید درباوری که اخلاق را تنها یک مجموعه یکسان برای تمامی مردم دنیا می پندارند فرا خوانده . هایت با استفاده از همین شش بنیان به دموکرات ها هشدار می دهد که تا زمانی که تنها سه حس چشایی مردم ( مراقبت � آسیب ، آزادی � ظلم و انصاف � تقلب ) را تحریک کنند شانس زیادی برای رقابت و پیروزی در برابر جمهوری خواهان که با استفاده از هر شش حس با ملت صحبت می کنند ندارند . فراتر از اخلاقیات ، جوانه های چشایی یک ذهن درستکار ، مبانی اخلاق سیاست ، مزیت محافظه کار ، چهار فصل بخش دوم کتاب ذهن درستکار هستند اکنون هایت آماده است که پس از بخش اول یعنی ادراک و استدلال و بخش دوم اخلاقیات فرای آسیب رساندن و انصاف است بخش پایانی کتاب را شروع کند . او در این بخش بررسی می کند که گوناگونی اخلاقی چگونه مردم را از یک دیگر جدا کرده و آنان را به مخالفان سرسخت هم تبدیل می کند . او این بخش را اخلاقیات پیوند می دهد و کور می کند نام گذاشته . نویسنده انسان را موجودی دو طبقه ، 90% شامپانزه و 10% زنبورعسل می داند . او مذهب را هم عاملی مهم و حیاتی در تاریخچه تکاملی انسان و خلق جوامع اخلاقی بزرگتر می داند . در این بخش کتاب چارلز داروین و امیل دورکهایم نقش اساسی دارند . مهمترین نتیجه هایت از این بخش را می توان مفهوم سوئیچ کندو دانست . در حالی که انسان را اساسا موجوداتی خودخواه می دانند اما مکانیزمی وجود دارد که با آن می شود منفعت طلبی را رها کرد و تبدیل به عضوی از یک جامعه بزرگتر شد . این گونه می توان در گروه ها زندگی کرد و متحد شد که این همان مفهوم انسان دو طبقه دورکهایم است : ما اکثر مقاطع زندگی خود را در یک دنیای معمولی زندگی می کنیم اما بیشترین لذت خود را در لحظات محدودی خواهیم داشت که در آن بخشی از یک نهاد و بدنه کلی شده ایم . هایت تلاش کرده تا علت تفاوت های مذهبی و سیاسی مردم را شرح دهد . از نگاه او افراد تنها به دو گروه خیر و شر تقسیم نمی شوند . انسان ها موجوداتی عمیقا شهود گرا هستند و هدایت آنها به دست احساساتشان است . از جهت دیگر هنگامی که در دل گروهی دیگر قرار می گیرند تلاش می کنند تا گروه خود را به پیش ببرند . برای انسان ارتباط برقرار کردن با فردی که در ماتریس اخلاقی متفاوتی زندگی می کند بسیار دشوار است . در پایان کتاب ، هایت خواننده را به پرهیز از بیان دلیل و استدلال منطقی در گفتگو دعوت کرده . از نگاه او با صحبت کردن از هر شش بنیان می توان حس چشایی ذهن او را تحریک کرد و سپس چند نقطه مشترک پیدا کرد . اعتماد ساخت و با ستایش از یکی از خصوصیات طرف اعتماد را بالاتر برد . این گونه است که می توان با هم کنار آمد ....more
تپیدنها� دله� ناله شد آهسته آهسته رساتر گر شود این نالهه� فریاد میگرد�
کتاب فرضیه خوشبختی نوشته جاناتان هایت ، یک اثر به شدت عمیق و تفکر برانگیز است تپیدنها� دله� ناله شد آهسته آهسته رساتر گر شود این نالهه� فریاد میگرد�
کتاب فرضیه خوشبختی نوشته جاناتان هایت ، یک اثر به شدت عمیق و تفکر برانگیز است که نویسنده تلاش کرده به پرسش های بسیار مهم فلسفی از قبیل خوشبختی چیست ؟ کجا می توان آنرا پیدا کرد ؟ زندگی و معنای آن چیست ؟ پاسخ دهد . هایت برای یافتن جواب نظریه های کهن را درباره هدفمندی بیرون کشیده اما از تحقیقات جدید هم استفاده کرده . به گفته او کلمه های خردمندانه یا معنای زندگی هر روز بارها و بارها از سرمان می گذرند اما نتیجه یا تغییری برای ما ندارند . او در این کتاب می خواهد این مفاهیم را زیر سوال برده ، آنها را اصلاح کرده و به گونه ای آنها را در زندگی روزانه وارد کند . هدف بسیار مهم او در کتاب این است . هایت بارها و بارها از نظریه های متفکران گذشته مانند بودا ، افلاطون ، رواقیون و حضرت عیسی استفاده کرده و تعاریف ونظریه های آنان را بررسی می کند ، او نکات مثبت تفکرات آنها را در بستر روان شناسی مدرن ، به گونه ای امروزی برون کشیده است .
فیل و فیل سوار یا فیل یا فیل سوار ؟ هایت بخش تحلیل گر و منطقی ذهن انسان را فیل سوار و احساسات را فیل در نظر گرفته است . در نگاه اول به نظر می رسد که فیل سوار است که هدایت فیل را در دست دارد اما این گونه نیست . در حقیقت فیل یا احساسات وزن وقدرت بسیار بیشتری نسبت به عقل و منطق داشته و در حقیقت تا زمانی قدرت دست فیل سوار است که فیل عزم واراده ای برای دنبال خواسته های خود ندارد . زمانی که فیل قصد انجام کاری را داشته باشد آن وقت فیل سوار تقریبا هیچ کاره است . بنابراین فیل سوار رهبر یا پادشاهی که تمام قدرت را در دست دارد نیست . او یک مشاور و خدمتگذار است . اگر فیل سوار تفکرکنترل شده و آگاهانه باشد فیل در مقابل نماد هر چیز دیگر است .فیل و فیل سوار هر کدام هوش خود را دارند و وقتی هر دو با هم خوب کار می کنند سبب شکفته شدن استعداد بی همتای بشر می شوند . اما مشکل این است که معمولا چندان هماهنگ نبوده و خوب با هم کار نمی کنند . بنابراین گفته دیوید هیوم ، فیلسوف سرشناس اسکاتلندی که عقل را برده بی چون و چرا احساسات می داند می تواند تا اندازه ای منطق جان هایت را نشان دهد . پس دانستن و پذیرش این اصل که هوشیاری ، منطق و عقل آن چنان هم که به نظر می رسد تصمیم گیرنده نهایی نیستند می تواند به انسان کمک کند که دست از تلاش بیهوده در هدایت فیل برداشته و به جای آن از مجموعه ای از ابزار کمک بگیرد . قرعه کشی قشری مغز چرا برخی بیشتر خوشحال هستند ؟ چگونه این افراد اضطراب کمتری داشته و کمتر افسرده می شوند ؟ پاسخ هایت به پرسش فوق شگفت انگیز است . از نگاه او افرادی که میزان بیشتری امواج خاص مغزی از سمت چپ پیشانی شان دریافت می کنند در مقایسه با افرادی که امواج را از سمت راست دریافت می کنند ، شادتر بوده و کمتر احساس ترس ، اضطراب و خجالت می کنند. اما قشر راستی ها در مواجهه با موقعیت های جدید اضطراب بیشتری داشته و از قرارهای عاشقانه و فعالیت های اجتماعی ترس و هراس دارند . بنابراین در این بخت آزمایی بسیار مهم قشر چپی ها زندگی را با برگ برنده شادی و خوشحالی شروع کرده و از قشر راستی ها جلو هستند . با انجام آزمونی ساده خواننده می تواند بفهمد که قشر راستی هستند یا قشر چپی ( من قشر راستی هستم ) . هایت این عقب ماندگی را جدی اما قابل برطرف شدن و یا دست کم بهبود می داند . او سه روش شناخت درمانی ، مراقبه و درمان با دارو ( پروزک ) را پیشنهاد کرده و در ادامه کتاب با صبر و حوصله این روشها را شرح می دهد . او اعتقاد دارد هر سه درمان باید به آسانی در دسترس باشند . هایت تا پایان فصل دو این گونه نتیجه گیری کرده که زندگی چیزی نیست جز همان که تصور می شود و می توان با مراقبه ، شناخت درمانی و پروزاک دید نسبت به زندگی را بهبود بخشید . معادله خوشبختی شاید اصل کتاب را بتوان فرمول خوشبختی یا فرمول شادی دانست که هایت آنرا یکی از نظریه های بسیار مهم در روان شناسی مثبت گرا می داند . فرمولی که روان شناسانی همانند لوبومیرسکی ، شلدون و شکاد به آن دست یافته اند : خوشبختی = وضعیت بیولوژیکی فرد + شرایط زندگی فرد + فعالیت های داوطلبانه فرد آشکار است که وضعیت بیولوژیکی فرد به عوامل ژنتیکی وابسته است که کنترل آنها در اختیار ما نیست از این رو هایت به دو فاکتور مهم دیگر در فرمول شادی پرداخته در شرایط زندگی تا اندازه ای و در فعالیت های داوطلبانه فرد کاملا در اختیار او قرار دارند . نویسنده به مجموعه ای از تغییرها در زندگی اشاره کرده که کمک می کنند تا مدت بیشتری انسان شاد بماند . این عوامل پرهیز از آلودگی صوتی ، دوری از ترافیک ، رهایی از حس خجالت و البته تعداد و قدرت روابط شخصی انسان است .
اما شرح فعالیت های داوطلبانه فرد کمی سخت تر است و برای درک آن ابتدا باید به مفهوم غرقگی و یافتن آن پی برد . میهای چیک سنت نیهای روان شناس مجاری غرقگی را غرق شدن در کار چالش بر انگیزی که کاملا با توانایی های فرد مطابقت دارد می داند . اما برای رسیدن به غرقگی هم باید تفاوت لذت و رضایت را شناخت .لذت ها شعف هایی هستند که حس های واضح و بخش های اساسی قوی دارند . مانند حسی که پس از خوردن غذا یا رابطه جنسی دریافت می شود اما رضایت مندی ها فعالیت هایی هستند که انسان را کاملا در خود درگیر کرده و به او اجازه می دهد که از خود بی خود شوند .بنابراین رضایت است که می تواند غرقگی ایجاد کند نه لذت . ابراز قدردانی و مهربانی ، نداشتن وابستگی مادیات از دیگر فعالیت هایی هستند که می توانند رضایت را افزایش داده و در نهایت به افزایش خوشحالی منجر شوند .
افسانه مدرن عشق بدون شک عشق نقش بسیار مهمی در رضایت و خوشحالی دارد . اما عشق باید وابسته به یار و نه آتشین باشد . عشق آتشین عشقی ایست که انسان ناگهان به دامش می افتد . پیکان طلایی عشق به قلب برخورد کرده و در یک لحظه دنیای اطراف تغییر شکل می دهد ولی عشق وابسته به یار عشق به کسانی ایست که زندگی آنان با هم عمیقا در هم تنیده شده ، تشبیه مناسب برای عشق وابسته به یار درخت تاک است ، عشاق مثل آن با هم رشد کرده ، در هم تنیده شده و به هم پیوند می خورند . برخلاف عشق آتشین که معمولا از اوج سقوط می کند و فرجام خوشی ندارد عشق وابسته به یار می تواند مادام العمر ادامه داشته باشد . بنابراین عشق وابسته به یار است که سبب رضایت و خوشحالی می شود . چیزی که مرا نکشد قوی ترم می کند ؟ از نگاه هایت ، کلام نیچه نمی تواند دقیقا درست باشد . افرادی که با خطرهای واقعی روبرو بوده و یا شاهد مرگ خشونت بار دیگران بوده اند گاهی به اختلال اضطراب پس از سانحه یا همان پی تی اس دی دچار می شوند . یعنی آنان به آسانی مضطرب شده ، به راحتی ترسیده و گاهی هم از هم می پاشند . از طرفی دیگر تحقیقات نشان داده که عوامل استرس زا به شدت برای سلامتی خطرناک بوده و این عوامل سبب افسردگی و بیماری قلبی می شوند . هایت در مقایسه مستقیم با اختلال پس از سانحه ، مفهوم رشد پس از سانحه یا فایده بدبختی را طرح می کند .طبق نگاه نویسنده بدبختی برای آن که بیشترین میزان سودمندی را داشته باشد باید در زمان مناسبی ( جوانی ) پیش بیابد ، میزان آن مناسب و بسیار شدید نباشد . برکت نیکوکاری یا زیستن بر مبنای فضیلت در هر فرهنگی می توان دست کم چند صفحه متونی که مسیر و جهت آن فرهنگ را به سمت اخلاقیات نشان می دهد پیدا کرد . گرچه قوانین و آیین ها در فرهنگ ها متفاوت بوده اما این مسیرها با هم نقاط مشترک زیادی دارند . خیلی از فضائل مانند صداقت ، عدالت ، جرات ، خیرخواهی ، خویشتن داری و احترام در بیشتر فرهنگ ها باارزش تلقی می شوند . هایت هم فضیلت را در پرورش و تربیت و تمرین روزانه فیل یا همان احساسات می داند . فیل سوار هم باید در تمرین مشارکت داشته باشد . تمرینی که شامل مهارت های درک اجتماعی و احساس اجتماعی باشد از نگاه هایت سبب تشخیص و انجام خودکار کار درست خواهد شد . الوهیت با خدا یا بی خدا هایت زندگی روزمره غیرمذهبی را حرکت در دو بعد سلسله مراتب و صمیمیت می داند . او رفتن به کلیسا را برای بسیاری از آمریکایی ها لذتی می داند که به آنها فرصت صعود یا بالارفتن و حرکت در بعد سوم یعنی الوهیت را می دهد . عشقی که از این حرکت تعالی تولید می شود عشق الهی و همانند عشق به نوع بشر است . هایت جامعه علمی و لیبرال ها را به پذیرش مذهبی بودن به عنوان یک جنبه عادی و سالم طبیعت انسان فرا می خواند البته او مخالف به زور هل دادن افراد به سمت بعد سوم است و آنرا خطری بزرگ مشابه آنچه پیشتر بر سر افراد امده می داند . شادی در تعادل است هایت برای اثبات مفهوم شادی از تعادل می اید به سوال ابتدا کتاب بعنی معنای زندگی چیست بازگشته. هایت پاسخی برای این پرسش ندارد . او این سوال را به دو زیر مجموعه تقسیم کرده است . اولی سوال در مورد هدف زندگی مانند چرا این جا هستیم ؟ بوده و دومی هدف درون زندگی مانند پرسش چطور باید زندگی کنم ؟ هست . پاسخ پرسش نخست از نگاه هایت مشخص بوده و می توان آنرا یا با اعتقاد به خدا و یا معنویت و یا باور داشتن به جهانی مادی جواب داد . اما سوال دوم جواب کاملتری نیاز دارد . هایت با استفاده از هرم مازلو به این سوال پاسخ داده که زمانی که نیازهای فیزیکی انسان مانند غذا و امنیت برآورده شود او به سراغ عشق و اعتماد به نفس که از طریق کار به دست می آید می رود . بنابراین عشق و کار پاسخ هایت به پرسش دوم است . او کار را در صورتی که بر مبنای نقطه قوت انتخاب شده باشد و به فرد توان احساس غرقگی بدهد را بسیار مفید و حیاتی می داند .در این حالت است که کار به حرفه یا مفهوم ارتباط ، سهیم بودن و تعهد تبدیل می شود. حال ، هایت آنچه را که بودا و اپیکتتوس رواقی تصور می کردند را رد می کند ، شادی تنها از درون نمی آید ، به صورت ترکیبی از عوامل بیرونی و درونی هم نیست . شادی از تعادل می آید . در پایان این ریویو باید بگویم که کمتر کتابی مانند فرضیه خوشبختی جان هایت می توان پیدا کرد که سطر سطر آن پر معنی ، جذاب و عمیق باشد . جان هایت با کلامی ساده مفهومی عمیق و شاید بسیار عمیق خلق کرده . کتاب او نمای دیگری از زندگی و معنای آن به انسان نشان داده و او را وادار به تفکردر این شرایط سخت می کند ....more