ŷ������

“آری، آدمیان به آینه‌ه�� شبیه‌ان��. آینهٔ زنگاربسته تو را کدر نشان می‌ده�� و آینهٔ ترک‌خورد�� تو را شکسته، و آینهٔ صیقلین یا مواج تو را صاف یا معوج؛ و این جز آن است که تو صاف باشی یا شکسته یا کدر یا زنگاربسته

من گاهی آینهٔ دق بوده‌ا�� و گاهی به تلنگری ترک برداشته‌ام�� من گاهی به‌کل�� خرد شده‌ا�� و در هزار تکهٔ من هزار تصویر خُرد شما پیدا بود.”
― بهرام بیضایی, طومار شیخ شرزین، فیلم‌نام��

“من درگیر طولانی‌تری�� و در عین حال بی‌نوید‌تری�� عصیان روی زمین هستم،..علیه خودم. علیه محدودیت و درماندگی خودم.”
― Gustav Janouch

“شرزین : �� رعیت صفر است . سلطان و سالاران برترین شماره اند سلطان نه است و وزیران و چاکران و سالاران و دیوانیان هشت و هفت و شش و پنج و چهار و سه و دو و یک و رعیت صفر است . با این همه بهایی هر سلطان به رعیت است و هیچ عدد بی صفر بزرگ نشود چنان که هزار بی صفر هاش بیش از یک نیست بدان که رعیت هیچ می نماید و بیش از همه است��”
― بهرام بیضایی, طومار شیخ شرزین، فیلم‌نام��

“تنها شادی‌ا�� این است که هیچ‌ک�� نمی‌دان�� کجا هستم. کاش می‌توانست�� همین را تا ابد کِش بدهم! خیلی دلخواه‌ت�� از مرگ است. در کنه‌�� وجودم خالـی و بی‌حاصلم�� حتی در احساسِ شادمانی‌ام��”
― Franz Kafka, نامه به فليسه، جلد دوم